به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سیما، نهمین قسمت از برنامه «جام جم» را با چند خبر آغاز میکنیم. در ابتدای برنامه، با چند خبر جدید همراه میشویم. نخستین خبر به نشست خبری بازیگران سریال "سوجان" مربوط میشود که در این نشست با رسانهی ایسنا حضور پیدا کردند. صحبتهای جالبی در این نشست مطرح شد، از جمله انتقاداتی به سازمان صدا و سیما که طبیعتاً چنین انتقاداتی هدف اصلی راهاندازی برنامه "جام جم" بوده است. امیدواریم که بتوانیم از این دوستان خوب دعوت کنیم تا در برنامه "جام جم" حضور یابند. اما نکته جالبتر صحبتهای بهادر زمانی، بازیگر نقش "بهادر خان"، بود. او در این نشست اظهار داشت که "قهر با تلویزیون معنی ندارد"، و این رویکرد را بسیار مفید و پیشرو دانست. به نظر من این نگرش کمک بزرگی به پیشرفت میکند. تلویزیون باید خانهای برای تمامی بازیگران و هنرمندان باشد، و آنها باید بدانند که در این خانه تا جایی که میتوانند باید به فعالیت بپردازند و انرژی بگذارند. همه باید کمک کنیم تا مخاطبان بهترین کیفیت ممکن را دریافت کنند. علی مرادی، بازیگر نقش "قربان" نیز اذعان داشت که "ایمان آوردم مردم تلویزیون نگاه میکنند" که خود یک اتفاق خوب است.
در ادامه، رفقای تحریریهی "جام جم" خبری را آماده کردهاند که به "تلوبیون" بهعنوان پایگاه رسمی انتشار محتوای مرتبط با سازمان صدا و سیما مربوط میشود. کار در این حوزه بسیار پیچیده و سخت است، اما تیم تلوبیون به خوبی این مسئولیت را بر دوش کشیده و به تولیدکنندگان و سازندگان محتوا کمک میکند تا بازخورد دقیق مخاطبان را دریافت کنند. بهتازگی آمار جدیدی از تلوبیون منتشر شده که نشان میدهد شبکه "پویا" با حدود یک میلیارد بازدید، رکورد بیشترین نمایش را در میان شبکهها بهدست آورده است. این رقابت پنهانی در حوزه آمارها میان شبکهها همیشه جالب توجه بوده، و حالا که "پویا" پیشتاز است، باید به تیم شبکه کودک (پویا) تبریک گفت.
خبر سوم به دیدار اخیر دکتر جبلی، رئیس محترم سازمان صدا و سیما، با جامعه وعاظ و مبلغین دینی مربوط میشود. این دیدار معمولاً پیش از ماه مبارک رمضان برگزار میشود تا زمینه تعاملات سازندهتر با فعالان این حوزه فراهم شود. دیدار امسال حدود سه ساعت طول کشید و نقد و بررسیهای زیادی انجام شد. آقای جبلی در این نشست تاکید کردند که "آغوش باز صدا و سیما برای تولید برنامههای فاخر و برنامههای معرفتی باز است" و به خلاقیت و ابتکار دوستان نیز اشاره کردند. ایشان همچنین در خصوص رویکرد سه ساله سازمان در دوره تحول صحبت کردند و از نقطهنظرات جامعه وعاظ بهره بردند. به گفته ایشان، برنامههای معارفی و دینی در حال حاضر از پرمخاطبترین مجموعههای تلویزیونی هستند، که بهطور ویژهای خوشایند و مبارک است.
در بخش دیگری از اخبار، دکتر احمد نوروزی، معاون برونمرزی رسانه ملی، به توییت اخیر مدیر شبکه تیآرتی ترکیه اشاره کرد. او گفته بود که سال ۲۰۲۵، سال پیشروی سرویس جهانی صدا و سیما خواهد بود. شبکه تیآرتی فارسی در حال تلاش برای جذب مخاطبان فارسیزبان است و به نظر میرسد که رقابت در این حوزه تنگاتنگ خواهد بود. آقای نوروزی همچنین تاکید کردند که هیچگاه مخاطب فارسیزبان خود را بهراحتی از دست نخواهیم داد و امسال شاهد برخوردهای جدی خواهیم بود. این رقابت میان شبکههای فارسیزبان بسیار مهم است و امیدواریم بتوانیم در برنامهای مفصل در "جام جم" به تحلیل و بررسی این تحولات بپردازیم.
خبر مهم و ویژهای که امشب در برنامه "جام جم" به آن خواهیم پرداخت، پیام مقام معظم رهبری به همایش "افق تحول" است. پیش از این در خصوص این پیام صحبت کرده بودم، اما امشب قصد داریم بهطور مفصل به نگاه راهبردی ایشان در ارتباط با تحولات رسانه و جنگ رسانهای پرداخته و این موضوع را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار دهیم. همچنین، در انتهای برنامه، کتاب "جنگ و رسانه" اثر هاسکینز را به شما معرفی خواهم کرد. این کتاب برای علاقهمندان به مطالعات میانرشتهای، بهویژه در زمینه جنگ و رسانه، کتاب بسیار مفیدی است. بهویژه فصلهای مربوط به بازنمایی فضای جنگ و مدیریت تصویر و حافظه جمعی بسیار خواندنی هستند. امیدوارم دوستانی که فرصت کردند این کتاب را مطالعه کنند.
امشب افتخار دارم که میزبان جناب آقای دکتر شهاب اسفندی، رئیس دانشگاه صدا و سیما، و جناب آقای دکتر مجید بذرافکن، معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در برنامه "جام جم" باشم. در این برنامه، به موضوعات مهمی چون نسبت رسانه و میدان، جنگهای شناختی و نبردهای راهبردی خواهیم پرداخت. این بحثها برای آینده رسانه و تحولات آن بسیار حیاتی هستند.
مشروح صحبتهای شهاب اسفندیاری و مجید بذرافکن را در ادامه بخوانید:
* امشب برنامه بهطور خاص به پیام مقام معظم رهبری و همایش «افق تحول» اختصاص یافته است. به نظر من، خط راهبردی که ایشان در پیام خود مطرح کردهاند، بسیار مهم و قابل توجه است و قصد داریم در این برنامه در مورد آن گفتگو کنیم. اگر اجازه دهید، ابتدا بهعنوان رسم مهماننوازی صحبت را با جناب آقای دکتر بذرافکن آغاز کنم. حضور ایشان بهعنوان معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیام روشنی دارد؛ یعنی رسانه باید در کنار میدان و در کنار نیروهای مسلح کشور قرار گیرد. در این راستا، ما باید با همافزایی و همگرایی، این مسیر را پیش ببریم. برای ما بسیار مهم است که تحلیل و قرائت نیروهای مسلح از این پیام و ابلاغ رسمی آن به سازمان رسانهای جمهوری اسلامی را از زبان شما بشنویم.
بذرافکن: توجه مقام معظم رهبری به صدا و سیما همیشه توجهی ویژه، مستمر و فعال بوده است. لذا وقتی میخواهیم این پیام را مرور کنیم، خوب است که به گذشته نگاه کنیم و سطح انتظارات ایشان را مرور نماییم. برای این منظور، بهتر است به احکام انتصاب رؤسای سازمان صدا و سیما توجه کنیم؛ از حکم سال ۷۲ آقای لاریجانی شروع کنیم، سپس به حکمهای مجدد آقای ضرغامی، آقای سرافراز و در نهایت حکم آقای دکتر جبلی برسیم. در این احکام، موضوعاتی همچون «آوردگاه بودن»، «قرارگاه بودن» و «دانشگاه بودن» مطرح میشود. این سطوح انتظاری که حضرت آقا در این احکام بیان کردهاند، زمینهساز این پیام اخیر همایش «افق تحول» است.
به نظر من، این پیامی که بهویژه برای همایش صادر شد، ناظر بر نسبت میان قدرت ادراکساز جمهوری اسلامی و قدرتهای دیگر جهان است. این توجه ویژه هم برای ما و هم برای تمامی مجموعهها حائز اهمیت است. ما که به رسانه اضافه میشویم، باید جایگاه قدرت رسانهای را بهخوبی درک کرده و آن را ارزشگذاری کنیم. علاوه بر این، باید با رسانه همافزای شویم و در کنار هم به پیشرفت دست یابیم. دغدغه همافزایی در این زمینه باید برای همه مجموعهها، نه تنها نیروهای مسلح، بلکه برای تمامی بخشهای کشوری، لشگری و حتی سایر عرصهها مانند حوزه اقتصاد، مورد توجه قرار گیرد. برای من بسیار مهم است که این نکته را بهعنوان نقطه توجه مطرح کنم.
جایی که متن پیام میگوید «ما باید فصل ابتکار را در این عرصه مهم آغاز کنیم و دقت و تلاش خود را مضاعف کنیم»، این واقعاً یک مأموریت بزرگ است. ما در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خود را شریک این مأموریت میدانیم و از تمام توان و ابتکار خود برای تحقق این هدف بهره خواهیم برد.
* آقای اسفندیاری، پیام مقام معظم رهبری ویژگیهای خاصی داشت. کسانی که با این فضا آشنا هستند، میدانند که فوریت، بیتکلف بودن و سادگی پیام، سرعت بالای پاسخ و دیگر ویژگیها در ادبیات رهبر معظم انقلاب معنای خاصی دارند. حالا با توجه به این ویژگیها، نظر شما در مورد مهمترین ویژگی این پیام چیست؟ برای ما بسیار قابل توجه است و دوست داریم این نکات را بیشتر برایمان باز کنید.
اسفندیاری: بنده نیز خدمت بینندگان عزیز و جناب آقای دکتر بذرافکن، دوست گرامی، سلام عرض میکنم و امیدوارم که بحث مفیدی داشته باشیم. به نظر من، چیزی که در این پیام بهویژه برجسته است و شاید پیش از این با چنین صراحتی مشاهده نکرده بودیم، تأکید مقام معظم رهبری بر اولویت و اهمیت نقش رسانه و تبلیغ در تعیین سرنوشت نبردهای راهبردی نسبت به ابزارهای نظامی است. اگر بخواهم به ادبیات دیگری صحبت کنم، باید بگویم که با این پیام، رهبر معظم انقلاب جایگاه رسانه را به سطح راهبردی ارتقا دادند. البته این نگاه از پیش هم در پیامها و سخنان گذشته ایشان بوده، اما در این پیام، این موضوع با چنین صراحتی بیان شده که "پیروزی از آن کسی است که توانایی انتقال پیام و روایت واقعیت را دارد". در واقع، رسانه بهمراتب پیش از ابزارهای نظامی در نتیجهگیری نبردها نقشآفرین خواهد بود. این نکته بسیار مهم است و به نظرم باید به لوازم و اقتضائات تحقق این نقشه راهبردی توسط رسانه نیز بپردازیم.
سوال شما در خصوص الزامات و همافزایی لازم برای تحقق این پیام، نکته قابل تأملی است.
* اجازه دهید یک خاطره از حضور مشترکمان در جلسهای با شما بگویم که برای خود من بسیار آموزنده بود. در آن جلسه، پس از حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی که همه ما از آن متاثر بودیم، شما نکتهای مطرح کردید که برای من جالب بود. اشاره کردید که آمریکاییها وقتی حمله میکنند، دوربینشان کنار لوله تفنگشان است. این یعنی رسانه در کنار میدان نقش دارد. سپس در آن جلسه، تعبیر خاصی از سوی سردار حاجیزاده ارائه شد که به یاد دارم گفتند: «ما در حال یادگیری هستیم و باید این تلاشها بیشتر شود.» این نکات در مورد همافزایی رسانه و نیروهای مسلح برای من بسیار مهم است. ما نیاز داریم تا این همگرایی به چه شکلی شکل بگیرد؟
اسفندیاری: بله، همانطور که شما اشاره کردید، آن جلسه بسیار جالب و آموزنده بود. در حقیقت، این جلسه به یک نقطه عطف در تحلیل نقش رسانه در نبردهای معاصر تبدیل شد. در این زمینه، بسیاری از تحلیلگران و حتی فلاسفه به جنگ اول خلیج فارس اشاره کردهاند، که در آن رسانهها نقشی تعیینکننده در شکلدهی به نتایج نبرد داشتند. یکی از دلایل شهرت ژامبوریا، فیلسوف فرانسوی، تحلیل وی از نقش سیانان و رسانههای آمریکایی در آن جنگ است. به گفته برخی، این جنگ جنگی بود که "رخ نداد" یا "تصویر آن از خودش واقعیتر بود". در واقع، رسانهها توانستند این جنگ را به نوعی طراحی و پیشبرد کنند و نقش آنها بیش از عملیات نظامی در تعیین نتیجه نبرد اهمیت پیدا کرد.
این نکته که حضرت آقا در پیام خود به آن اشاره کردند، نشاندهنده توجه ویژه ایشان به نقش رسانه در میدانهای نبرد است. این جنگ، اگرچه یک نبرد نظامی بین آمریکا و عراق بود، بیشتر یک نمایش قدرت آمریکا پس از فروپاشی شوروی بود. هدف از این نمایش، به جهان نشان دادن موقعیت جدید آمریکا بهعنوان ابرقدرت تنها بود. این نبرد و نمایش قدرت، تنها به وسیله رسانهها به شکلی مؤثر به دنیا منتقل شد.
از آن زمان به بعد، با رشد و تحولات فناوریهای رسانهای و ظهور شبکههای اجتماعی، نقش رسانهها پیچیدهتر و تعیینکنندهتر شد. همانطور که حضرت آقا در پیام خود اشاره کردند، با وجود گسترش فناوریهای رسانهای و ظرفیتهای جدید در تولید و انتشار پیام، پیچیدگیهای میدان رسانهای بیشتر شده است. این پیچیدگیها و لوازم مربوط به آن، نیازمند توجه و تدبیر دقیق است.
* آقای بذرافکن، اصطلاحی داریم به نام «پیوست رسانهای». همانطور که شما اشاره کردید، این اصطلاح در پروژههای مختلف اقتصادی و فرهنگی بهویژه در حوزههای زیستمحیطی بهکار میرود و باید این پیوست بهطور جدی در نظر گرفته شود. این مفهوم به این معناست که رسانه نه تنها در مراحل انتهایی بلکه از ابتدا باید در پروژهها و تصمیمگیریها حضور داشته باشد. در صورتی که پیام حضرت آقا را مد نظر قرار دهیم، دیگر نمیتوان به رسانه تنها بهعنوان یک پیوست نگاه کرد؛ بلکه باید رسانه را جزئی جداییناپذیر از هر عملیات و پروژهای در نظر گرفت. بهویژه وقتی که در سپاه پاسداران اتاق عملیات و اتاق جنگ تشکیل میشود، آیا واقعاً عزم سپاه بر این است که رسانه بهعنوان نیروی راهبردی در کنار دیگر نیروهای تخصصی قرار گیرد و عملیاتهای ترکیبی تعریف شود؟ این اتفاق امروز در حال وقوع است.
بذرافکن: بله، کاملاً درست فرمودید. در امتداد بحث الزامات و اقتضائات، یک نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم، از حکم انتصاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی است که در آبان ۱۴۰۰ صادر شد. حضرت آقا در این حکم تاکید داشتند که در رأس این مجموعه، مقوله فرهنگ قرار دارد و فرهنگ جهتدهنده به تمامی اقدامهای اساسی و زیرساختی جوامع بشری است. این مسئله میتواند شتابدهنده یا کندکننده حرکت جامعه باشد.
اما در این میان، یک نکتهای که حضرت آقا در خطاب به اصحاب فرهنگ ذکر کردند این است که در مقطع کنونی، عمده توجه باید معطوف به ارتقاء نگاه و احساس مسئولیت متصدیان فرهنگی باشد. من میخواهم به این نکته توجه ویژهای داشته باشم و با همه بینندگان و کارشناسان حوزه فرهنگ و رسانه که در این جلسه حضور دارند، در میان بگذارم. اینکه چقدر ما بهعنوان فعالان فرهنگی و رسانهای، خودمان به این هویت و مسئولیت باور داریم؟ تا چه حد مسئولیت این حوزه را پذیرفتهایم و آن را دنبال میکنیم؟ آیا همچنان منتظریم که عرصه را از دیگران وام بگیریم یا واقعاً در نظر داریم که خود پیشگام باشیم؟
بحثی که در اینجا میخواهم مطرح کنم، در مورد واژه "پیوست" است. چرا ما از اصطلاح پیوست استفاده میکنیم؟ در برخی مقالات، پیوست به این معناست که یک موضوع از جایی شروع میشود و سپس دیگران به آن میپیوندند. اما وقتی در مورد فرهنگ و رسانه صحبت میکنیم، باید درک کنیم که اینها در جوف هم قرار دارند و در واقع رسانه و فرهنگ در یک یگانگی عمل میکنند. ما باید رسانه را جزئی از فرهنگ بدانیم، نه پیوستی جداگانه. در این راستا، باید به نقش رسانه در رشد قدرت علمی، فناوری، نظامی و بهویژه فرهنگی توجه کنیم. بهویژه در مقوله بهکارگیری قدرتهای نظامی و فناوری، رسانه و فرهنگ نقش حیاتی دارند.
بنابراین، مسئولیت پذیری مجموعههای فرهنگی و رسانهای ما بسیار مهم است. اگر نیروهای مسلح و سپاه پاسداران بهعنوان یک نهاد امنیتی و نظامی از رسانه بهعنوان یک ابزار راهبردی استفاده میکنند، این مسئولیت نیز بهطور مستقیم به ما برمیگردد. از خودمان باید بپرسیم که چقدر اعتماد به نفس داریم تا بگوییم "این مال ماست"، یعنی ما پیشگام این حرکت هستیم.
در این میان، یکی از نکاتی که باید به آن توجه کنیم این است که ما باید باور کنیم که این عرصه متعلق به ماست. وقتی در بالاترین سطح فرماندهی کل قوا، این موضوع برای ما مطرح میشود، دیگر این مسئله از اختیار دیگران خارج میشود. باید باور داشته باشیم که رسانه و فرهنگ، جزئی از مسیر پیشرفت و موفقیت کشور هستند و نباید در این زمینه تعارف و لفاظی کنیم.
به طور کلی، در بحث رسانه و فرهنگ، مسئلهای که ما باید به آن توجه داشته باشیم این است که چگونه خود را بهعنوان نیروهای رسانهای در پیشبرد اهداف کشور، بهویژه در نبردهای اقتصادی، نظامی، امنیتی و رسانهای، شریک بدانیم. در این راستا، باورمندی به ظرفیتهای رسانهای، همانطور که در پیام حضرت آقا هم مطرح شد، نقشی کلیدی دارد. به عبارت دیگر، وقتی ما باور داریم که رسانه بخش جداییناپذیر از نبردهای ما است، قدرت تاثیرگذاری رسانه بهوضوح در عرصههای مختلف نمایان میشود.
در نهایت، رسانه نباید تنها به خبر محدود شود. دعوای اصلی رسانهایها با مجموعههای دیگر نه بر سر «خبر اول»، بلکه بر سر قدرت باور و باورپذیر کردن واقعیتها است. زمانی که رسانهها قادر به انتقال واقعیتها بهگونهای مؤثر باشند، آنگاه میتوانند نقشی تعیینکننده در سرنوشت نبردها ایفا کنند.
* آقای اسفندیاری، برخی از دوستان رسانهای معتقدند که فعالان این حوزه به اندازه کافی سهم خود را در پیشبرد اهداف نمیپذیرند و در انجام وظایفشان کوتاهی میکنند. در این میان، برخی حتی به این باورند که رسانهها اعتماد به نفس لازم را برای ایفای نقش راهبردی ندارند و به جای حضور جدی در میدان، دچار محافظهکاری و انفعال میشوند. حالا پرسشی که از شما دارم این است که آیا واقعاً اینطور است؟ آیا رسانهها نقش خود را به درستی ایفا نمیکنند؟
اسفندیاری: بله، مسألهای که شما مطرح میکنید دقیقاً یکی از نکات مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. وقتی از الزامات و مقتضیات نقشآفرینی رسانهای صحبت میکنیم، یکی از دلایل آن همین محافظهکاریهایی است که در بعضی از فعالان رسانهای مشاهده میشود.
اولاً باید بگویم که در پیام حضرت آقا، واژه «ما» در جمله آخر بسیار حائز اهمیت است. ایشان بهوضوح اشاره میکنند که «ما» باید در این عرصه مهم، دقت، تلاش و ابتکار مضاعف کنیم. این «ما» نه فقط به افراد یا رسانههای خاصی اشاره دارد، بلکه شامل تمام کسانی میشود که در حوزه رسانه و سخنرانی فعالیت دارند، چه در بخشهای دولتی و چه در بخشهای مردمی. این پیامی است که بهطور عام و برای همه فعالان رسانهای، سخنرانان، نویسندگان و افرادی که توانایی انتقال پیام دارند، صادر شده است. بنابراین، این تاکید خطاب به همه است و محدود به فرد یا رسانه خاصی نیست.
اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که گاهی در برخی از رسانهها شاهد نوعی انفعال و محافظهکاری هستیم. این مسأله معمولاً بهدلیل فشارها، هشدارها و نظارتهای سختگیرانهای است که ممکن است باعث شود فعالان رسانهای بهجای اقدام مؤثر، محتاطانه عمل کنند. در واقع، یکی از پیشنیازهای مهم برای رسانهای که بخواهد نقش راهبردی ایفا کند، این است که کنشگران رسانهای و مدیران رسانهای باید امنیت لازم برای فعالیتهای خود را داشته باشند.
اگر رسانه بخواهد در سطح راهبردی و در تعیین پیروزی یا شکست نبرد نقشآفرینی کند، مهمترین عامل برای تحقق این هدف، «اعتماد عمومی» است. بدون اعتماد عمومی، رسانه نمیتواند در جایگاه خود عمل کند. بنابراین، نباید بهخاطر حفظ آبروی افراد یا نهادهایی که به هر دلیلی کوتاهی کردهاند، دست رسانه را ببندیم. این مسألهای است که باید بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد. رسانه باید بهطور مستقل و با اتکاء به اصول حرفهای، هر آنچه که برای حقیقت و شفافیت لازم است را بیان کند و در این مسیر نباید از هیچچیز چشمپوشی کند.
یکی دیگر از موارد مهم در این زمینه «دسترسی به اطلاعات» است. رسانهها باید قادر باشند تا در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای مهم کشور مشارکت کنند. اگر رسانهها بخواهند نقش راهبردی در پیروزی یا شکست جنگها ایفا کنند، باید در فرآیند طراحی نبردها از همان ابتدا در جریان قرار گیرند. بهعنوان مثال، تصمیمگیری درباره نرخ بنزین در آبان ۱۳۹۸، که بهشکل غیرمنتظره و بدون اطلاعرسانی به رسانهها انجام شد، نمونهای از غفلت در این زمینه است. اینگونه تصمیمات، نهتنها به بحرانهای داخلی منجر میشود، بلکه میتواند اعتماد عمومی را نیز از بین ببرد.
در نتیجه، اگر میخواهیم رسانهها در جنگهای مختلف، اعم از اقتصادی، نظامی، سیاسی و اجتماعی، نقش مؤثری ایفا کنند، باید از ابتدا در طراحیهای این نبردها حضور داشته باشند. مشارکت رسانهها در مراحل اولیه تصمیمگیری، مشاوره و برنامهریزی بسیار حیاتی است و بهطور قطع در تعیین نتیجه آن نبرد تأثیرگذار خواهد بود.
* آقای بذرافکن، به نظر میرسد که آقای اسفندیاری در پاسخها کمی احتیاط کردهاند و به سرعت به برخی از سوالات پاسخ ندادند. من سؤالم را مجدداً با دقت بیشتر مطرح میکنم. ایشان اشاره کردند که ما باید کار کنیم، و وظیفه خود را میدانیم. همچنین موضوع امنیت فعالیت نیروهای رسانهای را مطرح کردند که برای همکاری و فعالیتهای رسانهای باید تضمین شود. نکته دوم ایشان این بود که اطلاعات در فعالیت رسانهای بسیار اهمیت دارد. در این راستا، سؤالی که مطرح میشود این است که آیا سطح دسترسی فعالان رسانهای، اعم از مطبوعات یا تولیدات رسانهای، به اطلاعات ضروری برای فعالیتهایشان فراهم است؟ و نکته دیگری که برای من بسیار حائز اهمیت است: وقتی که شما در حال طراحی یک عملیات یا پروژه مهم هستید، آیا به حضور یک متخصص رسانهای در کنار متخصصین دیگر، همچون متخصصان موشکی، توجه دارید؟ آیا رسانه به عنوان یک نیروی پیشتاز باید در چنین طراحیهایی بهطور رسمی حضور داشته باشد؟
بذرافکن: ما نمیخواهیم در دام سوالات سادهای بیفتیم که بهراحتی با جوابهای کلیشهای مثل «بله، حتماً» پاسخ داده شوند. واقعیت این است که ما در حال بحث در مورد تحول آفرینی در عرصه صدا و سیما و سطح انتظارات حضرت آقا از رسانهها هستیم. این مسأله، بهویژه از جهت موضوعی، دامنه بسیار گستردهای دارد. اجازه دهید یک مثال بزنم تا دامنه این بحث روشنتر شود. حضرت آقا در دیدار با نیروهای دریایی ارتش عمان تأکید کردند که امنیت این کشور باید به نیروهای دریایی ارتش ایران سپرده شود و بهویژه تمرکز سپاه بر روی خلیج فارس است. ایشان همچنین افزودند که ارتش جمهوری اسلامی باید با استفاده از زبان هنر و رسانه، ظرفیتهای اقتصادی دریا را به مردم منتقل کند.
این مثال را زدم تا نشان دهم که وقتی در خصوص نیروهای مسلح صحبت میکنیم، باید یک توسعهطلبی در مفهوم این نیروها را در نظر بگیریم. بهعبارت دیگر، نیروهای مسلح نباید فقط از منظر امنیتی و نظامی بررسی شوند، بلکه باید در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز در نظر گرفته شوند. به همین دلیل است که وقتی شما با سپاه مواجه میشوید، میبینید که حوزه فعالیت این نیرو تنها محدود به امنیت و نظامیگری نیست، بلکه بسیج ظرفیتهای عمومی و اجتماعی را هم در بر میگیرد. همین رویکرد باید در تمام نیروهای مسلح نهادینه شود.
حالا، در پاسخ به سوال شما، باید بگویم که در هر تصمیمگیری که برای تحقق «وعده صادق» و دیگر پروژههای مهم گرفته میشود، باید متخصصین از همه حوزهها حضور داشته باشند؛ از متخصصین اقتصادی تا متخصصین رسانهای. برای طراحی هر عملیات، چه در حوزه نظامی و چه در حوزه رسانه، حضور متخصصین رسانهای ضروری است. شما وقتی یک عملیات را طراحی میکنید، باید این نکته را در نظر بگیرید که در کنار متخصصین نظامی و موشکی، یک متخصص رسانهای نیز باید حضور داشته باشد تا نقش راهبردی رسانه در طراحی عملیاتها و اجرای آنها را تأمین کند. این نه فقط در سطح عملیاتی، بلکه در سطوح بالاتر مانند شورای عالی امنیت ملی نیز باید مد نظر قرار گیرد.
در این راستا، توجه به نسبت رسانه با نیروهای مسلح و دیگر نهادها بسیار حائز اهمیت است. در واقع، حضور رسانهها در این نبردها و در هر حوزهای که بخواهیم تحولی ایجاد کنیم، باید بهطور جدی و هدفمند توسعه یابد. این رسانهها نه تنها در داخل سپاه، بلکه در تمام نیروهای مسلح باید بهعنوان یک جزء جداییناپذیر از استراتژیهای کلان کشور و نهادهای دفاعی و امنیتی در نظر گرفته شوند. حضرت آقا بهطور مکرر تأکید کردهاند که ما باید با بصیرت و درک عمیق مردم حرکت کنیم.
از همین رو، باید توجه داشته باشیم که رسانههای ما، خواه صدا و سیما، مطبوعات یا فضای مجازی، تنها برای انتقال اخبار و اطلاعات به کار نمیآیند، بلکه باید در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و حتی نظامی نیز حضور فعالی داشته باشند. برای تحقق این اهداف، بهویژه در شرایط حساس کنونی، باید از ظرفیتهای رسانهای بهطور هماهنگ و کارآمد بهرهبرداری کنیم. در این راستا، ما بهدنبال همکاری مستمر و همهجانبه با رسانهها هستیم تا بتوانیم شتاب و هیجان لازم را در جامعه ایجاد کرده و به یک سازماندهی گسترده و مؤثر برسیم.
این نکته که حضرت آقا فرمودند، «ما با مردم صادق و صریح هستیم»، در این زمینه باید سرلوحه کار ما قرار گیرد. رسانهها باید تمام تلاش خود را برای ایجاد اعتماد عمومی و شفافیت در اطلاعرسانی بهکار گیرند. در این مسیر، نباید از بزرگنمایی و گزافهگویی استفاده کرد، و در عین حال کوچکنمایی در برابر دشمن نیز جایی ندارد. ما باید با مردم صادق باشیم و حقیقت را بدون هیچگونه تحریف یا تغییر انتقال دهیم.
* گفتوگو را با آقای دکتر اسفندیاری ادامه میدهیم؛ بسیاری از دوستان من در حوزه رسانه انتقادهایی دارند و به طنز میگویند: «چطور ما را همگام با نیروهای مسلح و نظامی میبینید؟ آیا واقعاً ما سهمی از بودجه داریم؟» بهطور خاص، این سوال مطرح میشود که اگر شما از اقتضائات و الزامات صحبت میکنید، یکی از این اقتضائات مهم باید تأمین بودجه باشد. بهعنوان مثال، چطور میتوانیم برای یک عملیات نظامی که ممکن است موشکی صد هزار دلاری در آن شلیک شود، یک خبر یا یک خبرنگار و یک سیستم تولید محتوای صد هزار دلاری هم داشته باشیم؟ آیا واقعاً رسانهها به اندازه کافی از این بودجه بهرهمند میشوند یا اینکه در این زمینه کمکاری صورت میگیرد؟ لطفاً این موضوع را برای ما بیشتر روشن کنید.
اسفندیاری: بله، البته من بهطور دقیق دسترسی به بودجههای مربوط به نهادهای مختلف ندارم که بخواهم مقایسهای انجام دهم. اما نکتهای که میخواهم اشاره کنم این است که ممکن است در افواه عمومی اینطور تصور شود که رسانه ملی یک سازمان بزرگ با تعداد زیادی نیروی انسانی و بودجهای بسیار بالا است. اما آنچه واقعاً اهمیت دارد، سهم رسانه ملی از بودجه عمومی دولت یا از تولید ناخالص ملی است. این میزان سهم مشخص میکند که یک نظام یا حاکمیت چه اهمیتی برای نهاد رسانهای خود قائل است.
شاید در برخی نقاط جهان، مانند کشورهای غربی، تصوری غلط از رسانههای دولتی و ملی وجود داشته باشد که در آنها رسانههای دولتی اهمیت کمتری دارند و به بخش خصوصی واگذار شدهاند. اما اینطور نیست. در کشورهایی مانند فرانسه، دستگاههای فرهنگی و رسانهای بهعنوان نهادهای عمومی شناخته میشوند و دولت در سرمایهگذاریهای فرهنگی نقش مهمی ایفا میکند. در واقع، دولتها در این کشورها بهطور جدی به رسانههای ملی و فرهنگی خود توجه دارند و این فقط به دلیل اینکه بازار خصوصی نمیتواند تمامی نیازهای فرهنگی جامعه را پوشش دهد، بلکه به دلیل آن است که دولتها میدانند که رسانهها در تعیین سرنوشت جنگها و پیکارهای راهبردی نقش اساسی دارند.
در حالی که در ایران، شاید یکی از انتقادهایی که بهطور مکرر مطرح میشود، این است که رسانهها در مقابل این همه هزینه و بودجهای که برای بخشهای نظامی و امنیتی در نظر گرفته میشود، سهم زیادی از بودجه عمومی ندارند. این مقایسه با کشورهایی مانند فرانسه یا بریتانیا نشان میدهد که در آنجا رسانههای ملی با هزینههای چند برابری از رسانههای ما حمایت میشوند. بهعنوان مثال، در بریتانیا، دولت مالیاتهایی که از مردم جمعآوری میکند، حدود ۴ میلیارد پوند به بیبیسی اختصاص میدهد. حالا اگر این مبلغ را با بودجه عمومی بریتانیا مقایسه کنیم، بهطور معناداری میبینیم که آنها چندین برابر بیشتر از ما به رسانه ملی خود اهمیت میدهند.
این تفاوت در حمایتهای مالی نشان میدهد که رسانهها در کشورهای پیشرفته بهعنوان ابزارهای راهبردی در نظر گرفته میشوند و نقش تعیینکنندهای در موفقیت یا شکست در میدانهای جنگ، چه نظامی و چه رسانهای، دارند. در واقع، آنها میدانند که رسانهها قدرتی فراتر از سلاحهای نظامی دارند و در بسیاری از موارد، سرنوشت جنگها پیش از استفاده از سلاحها، توسط رسانهها رقم میخورد.
در این زمینه، برخی از تصورات اشتباه در داخل کشور وجود دارد که رسانههای جریان اصلی در کشورهای غربی، مانند آمریکا، رسانههای کاملاً خصوصی هستند. اما حقیقت این است که حتی این رسانهها نیز در مواقع حساس، مانند جنگ یا بحرانهای بینالمللی، بهطور کامل تحت تأثیر سیاستهای دولتی قرار دارند. مثلاً شبکههای بزرگ خبری مانند سیانان، که بهظاهر خصوصی هستند، در مواقع بحران با نیروهای نظامی همراه میشوند و خبرنگارانشان همراه با ارتش آمریکا وارد میدانهای جنگ میشوند.
پس اگر ما در جمهوری اسلامی ایران به نقش رسانهها در تعیین سرنوشت نبردهای راهبردی اعتقاد داریم، باید تدابیر لازم برای تحقق این نقش را فراهم کنیم. این امر نیاز به یک اجماع عمومی و درک صحیح از وضعیت جهانی دارد. متأسفانه سالهاست که در داخل کشور با یک نگاه نادرست به وضع موجود جهانی و وضعیت رسانهها در کشورهای دیگر، این تصور را ایجاد کردهایم که رسانههای دولتی باید کاملاً خصوصیسازی شوند و دیگر دولتها هیچ نقشی در این عرصه نداشته باشند. اما واقعیت این است که در دنیا، رسانهها بهویژه در شرایط حساس، نقشی فراتر از آنچه که تصور میشود ایفا میکنند.
در نهایت، اینکه رسانه ملی بتواند به حاکمیت کمک کند، مخصوصاً در مواقع حساس، نشاندهنده اهمیت فوقالعاده آن است. در شرایطی که رسانهها از نظر مالی و تجهیزاتی از پشتیبانی لازم برخوردار نباشند، ممکن است نتوانند نقشی مؤثر در تحقق اهداف کلان کشور ایفا کنند. به همین دلیل است که اهمیت رسانه بهعنوان یک نهاد خدمت عمومی باید درک شود و برای حمایت از آن باید تلاشهای بیشتری صورت گیرد.
* آقای دکتر بذرافکن، اگر این تقسیمبندی را که پیش از برنامه نیز داشتیم، بپذیریم—که در صحبتهای شما هم به آن اشاره شد—میبینیم که یک زمانی دورهای بوده که قدرتهای سخت مطرح بودند، بهعبارتدیگر، تعداد تانکها، نفربرها و سربازها ملاک قدرت بود. سپس، این نگاه به سمت قدرتهای نرم تغییر کرد، جایی که تعداد کانالهای تلویزیونی و خبرگزاریها معیار سنجش قدرت به شمار میرفت. و امروز ما در دورهای هستیم که به آن «قدرت هوشمند» و «قدرت ترکیبی» میگویند. این تحلیلها در نبردهای راهبردی امروز به این صورت است که در کنار قدرتهای سخت و نرم، ما باید بهعنوان دوتا بال این دو را کنار هم قرار دهیم و از آن بهرهبرداری کنیم. وقتی شما وعده صادق را با قدرت واقعی پیاده میکنید، عملیات میکنید و موجب انسجام و وحدت ملی میشوید، این میتواند حس غرور ملی و هویتی شگرفی ایجاد کند. این دو بال باید در کنار هم و بهصورت هماهنگ و متناسب پیش بروند.
با این حال، در کنار همه انتقاداتی که داشتم، میخواهم دست شما را به گرمی بفشارم و بپرسم که ما، اهالی رسانه، اهالی قلم و دوستانی که در حوزههای مختلف رسانهای فعالیت میکنند، چه کمکی میتوانیم بکنیم تا این دو بال را بهصورت همسان پیش ببریم؟ گاهی شما از ما انتقاد میکنید که در بعضی مواقع منفعل عمل کردهایم یا دسترسی کافی به اطلاعات و بازیها نداریم. من میخواهم بگویم اگر قرار است به جلو پیش برویم و همافزایی و همگرایی داشته باشیم، ما چه نقشی میتوانیم ایفا کنیم؟
بذرافکن: در این زمینه من دو مسئله را مطرح میکنم. اول همافزایی در جغرافیای سرزمینی ماست. ما در کشورمان مقولهای به نام امنیت پایدار داریم و در جدار مرزیمان استانهای مختلفی با هویتهای خاص و تاریخی ساکن هستند که در برابر جنگافروزان تاریخ غرب ایستادگی کردهاند. این برای من یک سرمایه است؛ اینکه مرزنشینان ما با اعتماد به توان تاریخی و اجتماعی خود، همچنین با ایجاد انسجام درونی در کنار هم زندگی میکنند، آنهم در یک جغرافیای خاص که از نظر فرهنگی، زبانی و تاریخی به یکدیگر پیوند دارند. رسانه ملی میتواند این امر را برجسته کند و از این تنوع هویتی بهعنوان یک فرصت استفاده کند.
در این مسیر، بهعنوان نمونه، سریالهایی مانند نون خ که از استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان وام میگیرند، میتوانند این هویتها را بهخوبی نشان دهند. رسانه ملی با استفاده از این ظرفیتها، بهویژه در روایتهای تاریخی، میتواند سرمایهای گرانبها بسازد. این نوع پروژهها باعث غنیسازی فرهنگی و رسانهای میشوند. هرچه این تلاشها هنرمندانهتر و جذابتر و در قالب تکرارپذیریهای پیوسته باشد، اثر بیشتری خواهد داشت.
دومین مسئلهای که میخواهم مطرح کنم، همافزایی در جغرافیای قشری است. این یعنی سپاه در مسئولیتی که حضرت امام برای آن طراحی کردهاند، از جمله بسیج، باید در همافزایی قشری عمل کند. مثلاً در سطح دانشآموزان، آنطور که رهبر معظم انقلاب در آبان ماه اشاره کردهاند، باید به حرکتهایی شتاب بدهیم که از طریق سازمانهای مختلف، مانند بسیج دانشآموزی یا بسیج فرهنگیان، در سطح جامعه تأثیرگذار باشند. این کار باید با همدلی و درک مشترک پیش برود و در آن الگوها و قلهها مشخص شود تا حرکتها هدفمند و شتابان باشند.
اینکه رسانه ملی در این عرصهها نقشآفرینی کند، بسیار مهم است. چون سرعت عمل و ظرفیت رسانه برای انتشار ابتکارات و سازماندهی آنها بههیچوجه قابل مقایسه با دیگر سازمانها نیست. بهعنوان مثال، رسانه ملی میتواند ابتکارات و پیشرفتها را در سطح استانی، مانند نمونههایی که در خوزستان یا دیگر مناطق دیدهایم، ضریب بدهد و آنها را به سطح ملی معرفی کند.
در نهایت، ما باید در جغرافیای بینالمللی نیز این انسجام هویتی و امنیت پایدار را به دست آوریم. دشمن در تلاش است تا تاریخها و هویتهای جعلی بسازد و مردم مناطق مختلف را از یکدیگر جدا کند. مثلاً در مورد کردستان و آذربایجان، باید توان تاریخی این مناطق را که در برابر تفرقهافکنیها ایستادهاند، بهطور مؤثر در رسانهها نمایش دهیم. رسانه میتواند توان این هویتها را برجسته کند و با استفاده از ابزارهای هنری و رسانهای مانند سریالها، این تاریخ غنی را زنده نگه دارد.
رسانه ملی در این زمینه مسئولیت بزرگی دارد و میتواند با نشان دادن الگوها و ابتکارات در عرصههای مختلف، به ایجاد و حفظ هویت ملی کمک کند. این نوع فعالیتها در راستای اهداف کلان کشور و در جهت تحقق امنیت پایدار و انسجام ملی، میتواند بهطور مؤثر پیش برود.
* اگر اجازه بدهید، یک نکته را در دقایق پایانی مطرح کنم. آقای اسفندیاری، بسیار ممنون میشوم که به این سوال پاسخ دهید. دیدم که در سوالات مخاطبان هم اشاره شده بود که شما درباره تمرکز بر فعالیت دشمن صحبت کرده بودید.
اسفندیاری: اجازه بدهید این سوال را کمی اصلاح کنم. به نظرم دو خطای راهبردی در جمع اهالی رسانه رخ میدهد. اول، ما گاهی اولویتها را درست تشخیص نمیدهیم؛ یعنی فراموش میکنیم که چه کاری باید در اولویت باشد. این همان تضییع اصول و تمسک به فروع است. در اینجا باید به یک مقام استناد کرد. نکته دوم این است که در بعضی مواقع، گیج میشویم و نمیدانیم که دشمن از کجا حمله میکند و ما باید به کجا پاسخ بدهیم. در این میان، درگیر خودمان میشویم و توجهمان به مسائل حاشیهای جلب میشود.
بگذارید این مسئله را بازتر کنم. اهالی رسانه باید تشخیص دهند که اولویتها چیست و چگونه باید این تشخیص را بدست آورند. بهعنوان نمونه، در ایام سالگرد شهادت سردار بزرگ اسلام، حاج قاسم سلیمانی، به نظرم روش و الگوی کنشگری ایشان در میدان باید برای ما درسآموز باشد. همانطور که تحت عنوان "مکتب سلیمانی" از آن یاد شده، آیا حاج قاسم در انجام مأموریتهایی که برای خود تعریف کرده بود، با چالشها و مشکلاتی روبهرو نبود؟ آیا بیمهریها، تهمتها، کمبودها و بیتوجهیها او را درگیر نکرد؟
قطعاً با این مشکلات روبهرو بود. آیا کسی از شما شنیده که حاج قاسم در افکار عمومی گفته باشد که: «ایها الناس! در یک سرزمین غریب در حال جنگ با گروهی وحشی و خونخوار به نام داعش هستم، در حالی که برخی از هموطنانم به من طعنه میزنند و مرا متهم میکنند که در زمین سوخته میجنگم یا منابع را هدر میدهم؟» اینها را میگویم چون بعد از اینکه آن تهدید بزرگ را از کشورمان دور کرد، آیا هیچگاه حاج قاسم از مسئولین توقع حمایت اقتصادی داشت و بیتوجهیها را شاهد نبود؟
جالب اینجاست که با وجود این همه فشار و بیاعتناییها، ایشان هیچگاه در فضای عمومی اعتراض نکرد و حتی برخی از کسانی که به او حمله میکردند، در مواقعی از آنها تعریف و تمجید هم میکرد. بعضیها میپرسیدند: «چرا از کسانی که به شما حمله کردهاند، تمجید میکنید؟» این نکته بسیار قابل توجه است.
اینکه حاج قاسم با همه ظلمهایی که به او شده، همچنان برای منافع ملی تلاش کرد و به مأموریت خود پایبند بود، بهطور واقعی الگو و درسآموز است. ایشان نشان داد که آدمهای ضعیف فقط در حد امکانات خود کار میکنند، اما آدمهای بزرگ ظرفیت ایجاد میکنند و فرصتها را میسازند. این باید الگویی باشد برای همه ما و برای فعالین جبهه رسانهای انقلاب. متأسفانه گاهی مشاهده میکنیم که ما درگیر مسائل بیاهمیت، دعواها و رقابتها میشویم. هیچکس کامل نیست و همهمان ممکن است ضعفهایی داشته باشیم، اما در شرایطی که دشمن با تمام توان رسانهای خود علیه ایران و تمدن آن وارد عمل شده، آیا وقتش نیست که از این مسائل حاشیهای دست برداریم؟
این نکته بسیار مهم است که برخی تلاش میکنند پیام اصلی را به حاشیه ببرند و توجهها را از آن دور کنند. این اتفاق نگرانکننده است. همانطور که گفته شد، امنیت فعالیت رسانهای باید تأمین شود و در این زمینه، دشمن بهویژه در عرصه رسانه، بهشدت فعال است. یکی از نگرانیهای من این است که در این شرایط، دشمن گروهکها و فعالیتهای تروریستی را در نقاط مختلف کشور فعال کند.
البته نهادهای امنیتی ما مراقب هستند، اما ما با نوعی تروریسم رسانهای نیز روبهرو هستیم که بهطور مداوم تلاش میکند امنیت کنشگری رسانهای را سلب کند. بهعنوان مثال، امروز میبینیم که علیه وزیر خارجه یا اعضای شورای عالی فضای مجازی مطالبی منتشر میشود که هدف آنها ایجاد ناامنی و تضعیف اعتماد مردم است. این دقیقاً همان چیزی است که حضرت آقا هم فرمودند: «ناامن کردن فضای عمومی و خالی کردن دل مردم.» برخی به راحتی در این عرصه بازی میکنند و میخواهند توجه را از دشمن اصلی دور کنند.
به نظرم، کسانی که مسئول تأمین امنیت رسانهای هستند، باید مراقب این عملیاتهای تروریستی رسانهای باشند. میدان کنشگران رسانهای امروز یک نبرد راهبردی است و هرگونه اختلال در توجه به دشمن اصلی، میتواند خیانت محسوب شود.
انتهای پیام/ن