به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سیما، دهمین قسمت از برنامه «جامجم» را با مروری بر اخبار مهم و جریانساز این هفته آغاز میکنیم.
گلایه از عدم اطلاعرسانی در خصوص سریالهای نوروزی و ماه رمضان
دوستانم در خبرگزاری مهر نکتهای را مطرح کرده بودند که به نظر درست میآید. آنها از سکوت و عدم اطلاعرسانی در مورد سریالهای نوروزی و ویژهبرنامههای ماه رمضان گلایه داشتند. به گفته آنها، تنها خبر اعلامشده در این خصوص سریال «پایتخت» بوده و هنوز هیچ اطلاعاتی در مورد دیگر سریالها و برنامههای نوروزی منتشر نشده است. این نکتهای بهحق است و امیدوارم دوستان ما در روابط عمومی سازمان صدا و سیما، بهویژه روابط عمومی سیما، هر چه سریعتر نشست خبری برگزار کنند و توضیحاتی در این خصوص ارائه دهند. معمولاً اینگونه است که یک نشست خبری با حضور معاون محترم سیما و مدیران شبکهها برگزار میشود، که امیدواریم به زودی این اتفاق بیفتد.
آمار بازدیدهای شبکههای سیما
هفته پیش خبری از تلوبیون دریافت کردم و خدا قوتی به دوستان در این پلتفرم گفتم. این خبر تکمیلی به آمار بازدیدهای شبکههای سیما اشاره داشت. طبق این آمار، شبکه سه با مجموع ۴۸ میلیون و ۹۹۱ هزار و ۴۹۴ بازدید، در صدر شبکههای سیما قرار دارد. این موفقیت بزرگی برای دوستان شبکه سه است و امیدوارم در ادامه شاهد موفقیتهای بیشتر باشیم. البته طبیعی است که برنامههای سرگرمی و شوهایی که جنبه طنز دارند، معمولاً بازدیدهای بیشتری کسب میکنند. در رتبهبندی بعدی، شبکه یک با حدود ۲۹ میلیون بازدید و شبکه کودک با ۲۸ میلیون بازدید قرار دارند. امیدوارم که شبکهها بتوانند برنامههای خوبی بسازند و محتواهای خود را بهگونهای عرضه کنند که دسترسی به آنها آسانتر شود.
نشست مدیر شبکه دو سیما با اعضای نهاد اجتماعی جوانان
خبر بعدی مربوط به نشست آقای حامد بامروتنژاد، مدیر شبکه دو سیما، با اعضای نهاد اجتماعی جوانان است. در این جلسه، آقای بامروتنژاد نکات ارزشمندی را مطرح کردند. یکی از مهمترین نکاتی که به نظر من قابل توجه بود، این بود که باید به فرمهای ایدهآل در تولید محتوای رسانه ملی برسیم. ایشان مثالی آوردند که بسیار جالب بود: «رسم امانتداری در ترجمه رسانه به این معناست که بدانیم هر چیزی را چگونه روایت کنیم. حضور یک شاعر سلبریتی با یک مادر شهید، هر کدام نیازمند یک قاب خاص در رسانه است. باید بدانیم چگونه افراد مختلف را ترغیب به حضور در رسانه کنیم و محتوای خود را بهگونهای تولید کنیم که هم جذاب باشد و هم در چارچوبهای رسانهای حفظ شود.» امیدوارم دوستان در شبکه دو بتوانند برنامههای مخاطبپسند و با کیفیت تولید کنند.
پایان سریال «پایتخت» و شروع پروژههای جدید
خبر بعدی به سریال «پایتخت» و وضعیت فعلی تولید آن مربوط میشود. محسن تنابنده، بازیگر و کارگردان این سریال، در یک پست به مراحل پایانی تصویربرداری اشاره کرده بود. به گفته آقای نقویان، سریال «پایتخت» به زودی وارد مرحله پستولید خواهد شد تا برای پخش در ایام نوروز آماده شود. همچنین در حال تدارک پروژههای ویژهای مانند «آژانس دوستی» و سریالهای نوستالژی دیگر نیز هستند. امیدوارم که برنامهها و سریالهای تلویزیونی با قدرت پیش بروند و همچنان مخاطبان خود را جذب کنند.
میزگرد امشب جامجم: مصرف رسانهای و کاهش مخاطب
برنامه امشب «جامجم» به موضوع «مصرف رسانهای» اختصاص دارد. در این بخش، روند کاهش مخاطب و تغییرات جهانی در مصرف رسانهها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
افتخار دارم که در این میزگرد میزبان جناب آقای دکتر سبحان یحیایی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، و جناب آقای دکتر رامین شمسایینیا، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه ارتباطات، باشم.
آمار مخاطبان تلویزیون کابلی در آمریکا
* قبل از آغاز بحث، آمار جالبی را بررسی میکردم. تعداد مشترکین تلویزیون کابلی در آمریکا از ۷۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۳ به ۶۸ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۴ کاهش پیدا کرده است. این کاهش حدود ۴ درصد را نشان میدهد. بسیاری از تحلیلها نشان میدهند که تلویزیون در سطح جهانی بهطور کلی در حال افول است. البته برخی نظرات حاکی از آن است که تلویزیون ممکن است به جایگاه خود بازگردد. در ادامه این مباحث، بهویژه در مورد روندهای مصرف رسانهای در ایران، از دکتر یحیایی خواهش میکنم تحلیلی از وضعیت فعلی ارائه دهند. این پرسش میتواند بهعنوان سوال ابتدایی، کمک زیادی به پیشبرد بحث کند.
تحولات تکنولوژیک و تغییرات در مصرف رسانهای
سبحان یحیایی: ابتدا باید بگویم که تحولات تکنولوژیک قابل انکار نیست و تغییرات ملموسی در مصرف رسانهای در سطح جهانی مشاهده میکنیم. همانطور که اشاره کردید، تغییراتی که در عرصه بینالمللی به ویژه در کشورهای غربی رخ داده، نمایانگر کاهش مخاطبان تلویزیونهای رسمی و دولتی و گرایش مخاطبان به رسانههای جدید مانند VODها (ویدیو بر تقاضا) است. این تغییرات به وضوح قابل مشاهده است و میتوان آن را نتیجه تحولات تکنولوژیک دانست.
چالشهای صدا و سیما در مواجهه با رقابت رسانهای
اما وقتی صحبت از رسانهای ملی همچون صدا و سیما به میان میآید، باید نکات دیگری را هم مدنظر قرار دهیم. اگرچه در سطح جهانی شاهد رقابت تلویزیونهای سنتی با رسانههای نوین هستیم، اما در ایران، به دلیل محدودیتهای فیلترینگ، دسترسی به برخی پلتفرمها مانند نتفلیکس و دیگر رسانههای آنلاین برای مخاطبان سخت شده است. در چنین شرایطی، رسانههای جدید VOD که با صدا و سیما در رقابت هستند، در حالیکه از ابزارهای قانونی و قدرتهای خود برای کنترل و نظارت بر این پلتفرمها بهرهمند هستند، رقابتی غیرعادلانه را به نمایش میگذارند.
سازمان صدا و سیما؛ یک بنگاه رسانهای فربه
در این میان، نکته مهم این است که ما با یک سازمان رسانهای بسیار بزرگ و فربه مواجهیم. بودجه سازمان صدا و سیما از سال گذشته تا کنون به بیش از ۲۴ هزار میلیارد تومان رسیده است. این در حالی است که تعداد کارکنان رسمی و قراردادی این سازمان، برآورداً به حدود ۴۸ هزار نفر میرسد. در مقابل، سازمانهای رسانهای دیگر جهان، همچون تلویزیون ملی چین (CCTV) با تنها ۱۰ هزار نفر نیروی انسانی و بیبیسی با ۲۰ هزار نفر، فعالیت میکنند.
بودجه عظیم و ناکارآمدیهای صدا و سیما
با این حجم از نیروی انسانی و بودجه، باید انتظارات زیادی از صدا و سیما داشت. اما بسیاری از کارشناسان بر این باورند که این سازمان به دلیل ساختار ناکارآمد خود، نتوانسته به درستی از منابع عمومی استفاده کند. در حالی که سازمانهایی مانند ایرانخودرو یا سایپا با نیروی انسانی مشابه، زیانهای انباشتهشده زیادی دارند، صدا و سیما با این حجم از منابع، همچنان نتوانسته تأثیرگذاری قابل توجهی بر مخاطبان خود داشته باشد.
آمار بینندگان و مصرف رسانهای
در گزارشها و آمارهایی که از سوی سازمان صدا و سیما منتشر میشود، اعلام شده است که ۶۰ تا ۷۰ درصد از مردم بهطور کلی با رسانه ملی در تماس هستند. اما این آمار ممکن است گمراهکننده باشد. اینکه فردی در معرض رسانه قرار بگیرد، به معنای آن نیست که این فرد به محتوای آن باور داشته یا تحت تأثیر قرار گرفته است. همانطور که در بررسیها مشاهده میکنیم، بسیاری از مخاطبان تنها از صدا و سیما برای اطلاع از اخبار ضروری مانند تعطیلات یا وضعیت آلودگی هوا استفاده میکنند، اما این به معنای پذیرش یا تأثیرگذاری بر رفتار و باورهای آنها نیست.
نقش رسانه در جامعه و تأثیر آن بر مخاطب
در نهایت باید یادآور شوم که مصرف رسانهای در کشور ما تغییراتی داشته است و مخاطب، بهویژه در نسلهای جدید، به رسانههای دیجیتال و آنلاین تمایل بیشتری پیدا کرده است. این تغییرات نه تنها نشاندهنده تحول در نیازهای جامعه است، بلکه به وضوح نمایانگر نیاز به بازنگری و اصلاح در ساختار و سیاستهای صدا و سیماست. آنچه که مهم است، این است که صدا و سیما باید برای ادامه موفقیت خود در دنیای امروز، به ارتقای کیفیت محتوا، ایجاد تنوع در برنامهها و تعامل مؤثرتر با مخاطب بپردازد.
* آقای شمسایینیا، ابتدا میخواستم سوالی از شما بپرسم، اما با توجه به بحثهایی که آقای دکتر یحیایی مطرح کردند، اجازه دهید ابتدا یک صورتبندی از مسئلهای که ایشان مطرح کردند داشته باشیم. آقای یحیایی پنج گزاره مهم را بیان کردند که من آنها را به ترتیب ذکر میکنم:
تحولات تکنولوژیک و تغییر در الگوی مصرف رسانهای: ایشان بر این باورند که تغییرات فناورانه در سطح جهانی غیرقابل انکار است و به تبع آن، الگوی مصرف رسانهای نیز تغییر کرده است. این تغییرات به گونهای است که مردم به سمت استفاده از دستگاهها و دیوایسهای مختلف سوق پیدا کردهاند.
رقابت نابرابر بین صدا و سیما و VODها: نکته دومی که ایشان مطرح کردند این بود که سازمان صدا و سیما از طریق ساترا و ابزارهای قدرت خود، سعی دارد بازار رسانهای کشور را تحت کنترل خود نگه دارد و در رقابت با رسانههای نوین (VODها) یک فضای غیرعادلانه ایجاد کرده است.
ناکارآمدی سازمان صدا و سیما: ایشان به ناکارآمدی اشاره کردند و البته به نظر میرسد که باید ابتدا تعریف دقیقی از کارآمدی مطرح کنیم تا بتوانیم به بحث بپردازیم.
عدم وجود نظام پژوهش آزاد: یکی دیگر از نکات ایشان این بود که در سازمان صدا و سیما، نظام پژوهش آزاد برای ارزیابی اثرگذاری و سنجش مخاطب وجود ندارد.
باورمندی و اهداف سازمان صدا و سیما: آخرین نکته، مربوط به این بود که آیا اهدافی که سازمان صدا و سیما دنبال میکند، واقعاً محقق میشود یا خیر.
اگر امشب این پنج گزاره را بررسی کنیم، قطعاً میتوانیم به نتایج مفیدی برسیم.
صورتبندی بحث: عملکرد رسانه ملی و تاثیرات تحولات فناورانه
شمسایینیا: برای اینکه بحثمان قابل استفاده و کاربردی باشد، باید ابتدا صورتبندی مناسبی از مسئله انجام دهیم و بررسی کنیم که دقیقاً در کجای این بحث قرار داریم. اگر بخواهیم در مورد موضوعات مختلف مانند بودجه، اثرسنجی، مخاطبشناسی و مقایسه رسانههای مختلف صحبت کنیم، ممکن است به نتیجهای قطعی نرسیم. بنابراین، من بحث را به این شکل صورتبندی میکنم: مسئله اصلی این برنامه بررسی میزان تغییرات مخاطب رسانه ملی در نتیجه تحولات فناورانه است. پس از آن، باید به عملکرد رسانه ملی در این زمینه بپردازیم، از جمله طراحی، تولید، اثرسنجی و سایر جوانب.
بدون شک، هیچکس نمیتواند انکار کند که میزان مصرف رسانهای در جهان در حال تغییر است. در پژوهشهای مختلف، نمودارهایی موجود است که میزان مصرف رسانههای اجتماعی در حال افزایش و استفاده از تلویزیون رو به کاهش است. این روند نه تنها در ایران، بلکه در سطح جهانی نیز قابل مشاهده است. بهطور خاص، در سال 2022، مصرف رسانههای دیجیتال از تلویزیون پیشی گرفت.
نقش رسانه ملی در همگرایی با فناوریهای نوین
نکته دیگری که آقای یحیایی به آن اشاره کردند، بحث رقابت نابرابر تلویزیون ایران با پلتفرمهای VOD بود. در گذشته، رسانهها از مرجعیت و دقت بالا برخوردار بودند، اما اکنون مهمترین فاکتور دسترسی آسان به محتوا شده است. به عنوان مثال، در حالی که تلویزیون یک مدیوم ثابت است، رسانههای جدید مانند موبایل و تبلت امکان دسترسی به محتوا در هر مکان و زمانی را فراهم کردهاند.
اگر بپذیریم که تحولات فناورانه باعث تغییر در مصرف رسانهای شده است، پس باید به این سوال پاسخ دهیم که نقش رسانه ملی در این تغییرات چه بوده است. آیا این رسانه به این تحولات واکنش مناسب نشان داده است یا از آنها عقب مانده است؟ در حوزه علوم ارتباطات، دو مفهوم مهم وجود دارد: همگرایی رسانهای و یکپارچهسازی رسانهای. همگرایی رسانهای به معنای همراستایی تلویزیون و رادیو با فضای مجازی است. به عنوان مثال، صدا و سیما اکنون از برنامههای تلویزیونی و رادیویی در کنار رسانههای دیجیتال و آنلاین استفاده میکند.
مخاطبان رسانه ملی و تاثیر آنها بر جامعه
یحیایی به نکته جالبی اشاره کردند، یعنی اینکه میزان مخاطب تلویزیون ممکن است بالا باشد، اما این به معنای تاثیرگذاری آن نیست. باید توجه داشته باشیم که میزان وقتگذاری در یک رسانه با تاثیرپذیری از آن ارتباط مستقیم ندارد. فردی که ممکن است روزانه چندین ساعت در شبکههای اجتماعی وقت بگذراند، لزوماً از محتوای آن رسانهها تاثیر نمیپذیرد. سوال اینجاست که آیا فردی که وقت زیادی را در این پلتفرمها میگذراند، حاضر است به اطلاعات منتشر شده در آنها استناد کند و از آنها به عنوان منبع معتبر استفاده کند؟
در حالی که تلویزیون همچنان به عنوان یک رسانه معتبر و مرجع شناخته میشود، ممکن است به دلیل رویکردهای نوین رسانهای، مخاطبان از آن به عنوان یک ابزار سرگرمی استفاده کنند، نه لزوماً برای تصمیمگیریهای جدی. این واقعیت نشان میدهد که در تحلیل مصرف رسانهای، باید تفاوت میان وقتگذاری و تاثیرگذاری را مدنظر قرار دهیم.
ضرورت تدابیر جدید برای رسانه ملی
در نهایت، سوال اصلی این است که آیا صدا و سیما باید برای سرگرمی نیز تدابیر جدیدی اتخاذ کند؟ رسانه ملی باید به این نکته توجه کند که ممکن است بخش زیادی از مخاطبان بهطور روزمره از رسانههای اجتماعی و آنلاین برای سرگرمی و وقتگذرانی استفاده کنند، اما این نباید به معنای غفلت از نقش رسانه در اطلاعرسانی و تاثیرگذاری بر مخاطب باشد. باید دید که چگونه میتوان با استفاده از رسانههای دیجیتال و پلتفرمهای آنلاین، رسانه ملی را در کنار سرگرمی به یک ابزار مؤثر در انتقال اطلاعات و ارتقای فرهنگ عمومی تبدیل کرد.
* آقای دکتر یحیایی، در صحبتهای شما به نکته مهمی اشاره شد که به نظر من نیاز به بررسی بیشتری دارد. شما میفرمایید که ریزش مخاطب در رسانههای سنتی، به ویژه تلویزیون، ناشی از تحولات تکنولوژیک است و این تغییرات در سطح جهانی مشاهده میشود. البته در این خصوص شما پذیرفتهاید که کاهش مخاطب به دلیل تغییرات فناوری طبیعی است، اما یک نکته قابل توجه این است که شما عملکرد رسانه ملی را از این موضوع جدا کردهاید. به نظر شما، آیا عملکرد صدا و سیما به گونهای بوده که باعث کاهش مخاطب شود یا این تغییرات به صورت جهانی در حال وقوع است؟
یحیایی: در مورد آمارهای مختلف هم باید بگویم که بر اساس نظرسنجیهایی که صورت گرفته، رسانه ملی توانسته در برخی دورهها خود را ثابت نگه دارد. بهخصوص در زمانی که بسیاری از رسانههای جهانی شاهد کاهش مخاطب بودهاند، این موضوع به عنوان موفقیت صدا و سیما در نظر گرفته شده است.
تحلیل فضای انحصاری رسانه ملی و تفاوتهای ماموریتی
نکته دیگر که به آن اشاره کردید، موضوع فضای انحصاری رسانه ملی است. همانطور که میدانید، سازمان صدا و سیما در ایران مسئولیت پوشش سیگنالهای صوت و تصویر را بر عهده دارد. این مسئولیت در برخی موارد باعث میشود که منابع انسانی بیشتر در بخشهای فنی متمرکز شوند تا در بخشهای تولید محتوا. بسیاری از نیروهای تولید محتوا در صدا و سیما نیز از نوع قراردادهای غیررسمی هستند و بخش زیادی از فعالیتهای تولیدی از طریق پیمانکاران انجام میشود. بنابراین، در بررسی عملکرد سازمان، باید توجه کنیم که این وظایف فنی و ماموریتهای تولید محتوا به چه صورت از هم تفکیک میشوند و آیا ساختار نیروی انسانی با ماموریتهای سازمان همخوانی دارد یا نه.
بحث در مورد اعتبار رسانه ملی و تغییر الگوی مصرف مخاطب
آقای شمسایی در مورد موضوع «اعتبار» رسانه ملی نیز نظری دارند که به نظر من لازم است به آن پرداخته شود. همانطور که اشاره کردید، ممکن است الگوی مصرف مخاطب تغییر کرده باشد، اما باید توجه داشته باشیم که اعتبار و مرجعیت رسانه همچنان برای بسیاری از افراد باقی است. این موضوع به خصوص در زمانهایی که مخاطب در جستوجوی اطلاعات دقیق و معتبر است، اهمیت بیشتری پیدا میکند. بنابراین، باوجود تغییرات در الگوی مصرف، رسانه ملی هنوز برای بسیاری از مردم یک منبع قابل اعتماد و مرجع برای دریافت اطلاعات و اخبار به شمار میرود.
نقد آمارها و روشهای مختلف سنجش مخاطب
در خصوص آمارهای مختلفی که در مورد میزان مخاطب تلویزیون مطرح میشود، باید گفت که بسیاری از این آمارها نیاز به تحلیل دقیقتری دارند. بهعنوان مثال، در نظرسنجیهای اخیر، درصد افرادی که برنامه شب چله را تماشا کردهاند، حدود ۲۹ درصد اعلام شده است. این آمار نشان میدهد که تنها بخش کوچکی از مخاطبان برنامههای تلویزیونی را به طور مستمر دنبال میکنند، و این امر به ویژه در برنامههای خاص که شامل محتوای خانوادگی میشود، محسوستر است.
در مقابل، شما به آمارهای ایسپا اشاره کردهاید که نشان میدهد ۶۵ تا ۶۹ درصد از مردم به رسانه ملی دسترسی دارند. این ارقام، هرچند قابل توجه است، اما ممکن است برای بررسی دقیقتر نیاز به تفکیک مصرف پایدار و مصرف گزینشی داشته باشد. به عبارت دیگر، افراد ممکن است به رسانه ملی دسترسی داشته باشند، اما ممکن است تنها بخش خاصی از برنامهها را مشاهده کنند و این مصرف گزینشی، برخلاف مصرف کلی، ممکن است نشاندهنده کاهش تاثیرگذاری یا کاهش اعتماد به رسانه باشد.
مقایسه مصرف تلویزیون و پلتفرمهای آنلاین
در نهایت، نکتهای که باید به آن توجه کنیم، مقایسه مصرف رسانه ملی با پلتفرمهای آنلاین مانند فیلیمو است. آمارهای موجود نشان میدهد که در برخی موارد، تعداد تماشاگران برنامههای تلویزیونی به مراتب کمتر از پلتفرمهای آنلاین است. بهویژه در ژانرهای مشابه مانند سریال، تفاوتهای قابل توجهی در تعداد ویوها مشاهده میشود. این نکته بیانگر آن است که مصرف تلویزیون با مصرف پلتفرمهای آنلاین به شکل قابل توجهی متفاوت است و ممکن است رسانههای آنلاین در جذب مخاطبان جوانتر و در دسترستر موفقتر باشند.
این تفاوتها باید در تحلیلها و سیاستگذاریهای رسانهای لحاظ شود تا رسانه ملی بتواند به شیوهای متناسب با تحولات فناورانه و تغییرات در الگوی مصرف مخاطب، به بهبود عملکرد خود ادامه دهد.
شمسایی: مقایسه نادرست است
شمسایی در این باره گفت: "این مقایسه درستی نیست، چرا که تلوبیون تنها بازپخشی از برنامههای تلویزیونی است، در حالی که فیلیمو بهطور مستقل آثار خودش را دارد."
یحیایی: تغییرات ناشی از تکنولوژی
یحیایی نیز اشاره کرد: "تلویزیون دیگر از پخش مستقیم خود دست کشیده است و ضرورت استفاده از تکنولوژی، بهویژه روی تلوبیون و پخشهای آنلاین، بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. روند تحولی در این زمینه اتفاق افتاده که قابل مقایسه با گذشته نیست. میزان تماشای تلوبیون نیز به طور دقیق قابل اندازهگیری نیست، اما میتوان گفت که رشد این پلتفرم قابل توجه است."
تفاوت در محتوا و اندازهگیری موفقیت
یحیایی افزود: "برای مثال، فیلم سینمایی پرمخاطب در فیلیمو، مانند مطرب، در یک بازه زمانی خاص، ۱۰۵ میلیون دقیقه تماشا شده است. در حالی که چنین مقایسهای در مورد فیلمهایی مانند سامورایی در برلین یا دیگر فیلمهای سینمایی امکانپذیر است. اگر آمار یک فیلم سینمایی را در سینما در نظر بگیریم، باید توجه داشته باشیم که رسانه تلویزیون با ۱۴۲ شبکه رادیو و تلویزیونی ملی و استانی، و کنداکتور ۲۴ ساعته، از نظر مقیاس تفاوت زیادی دارد."
ماهیت تفاوت رسانهها
وی تأکید کرد: "بحث اینجاست که مقایسه فیلمهای سینمایی با تعداد ویوها در پلتفرمهای آنلاین نادرست است. ماهیت تلویزیون بهطور کلی خبری نیست، بلکه سرگرمی است، و این تفاوتی اساسی در نحوهی تعامل مخاطب با محتوا ایجاد میکند."
ارتباط تلفنی با آقای موسوی مدیر کل سنجش مخاطب مرکز تحقیقات صدا و سیما
در ابتدای گفتوگو، ارتباط تلفنی با جناب آقای موسوی، مدیر کل سنجش مخاطب مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیما برقرار شد. ایشان به دعوت ما برای حضور در برنامه جام جم پاسخ دادند.
آقای موسوی، سلام و وقت شما بخیر. ممنون که دعوت ما را پذیرفتید. ابتدا صادقانه و با شفافیت میخواهم از شما بپرسم که وضعیت مخاطبان صدا و سیما در حال حاضر چگونه است؟ آیا وضعیت مخاطب خوب است یا بد؟
توضیحات موسوی در مورد وضعیت مخاطب
موسوی در پاسخ گفت: "اولین نکتهای که باید مطرح کنم این است که چون بحثها را دنبال میکردم، به عنوان مخاطب برنامه شما هستم. در شبهای دیگر، مباحث مطرحشده بسیار متنوع بود و ممکن است در یک برنامه برای پاسخگویی به همه آنها کافی نباشد. ما تلاش میکنیم این مسائل را بهطور دقیقتر و با نگرش موضوعی خاص مطرح کنیم."
وی ادامه داد: "مرکز تحقیقات با سابقه بیش از ۶۰ سال، همواره در تلاش بوده است که روشها و تکنیکهای پژوهش خود را بهروز کند. یکی از دغدغههای ما، رصد و مقایسه نتایج دیگر مراکز نظرسنجی است. در این راستا، به دقت ارزیابیهایی را از سایر نظرسنجیها انجام میدهیم تا بتوانیم اطلاعات خود را با آنها مقایسه کنیم. مثلاً در بسیاری از مواقع، آمارهایی که از دیگر مراکز نظرسنجی منتشر میشود با آمارهای مرکز تحقیقات صدا و سیما متفاوت است."
مقایسه آمار مخاطب شب یلدا
در ادامه، آقای موسوی درباره مقایسه آمار مخاطبان ویژهبرنامه شب یلدا با نظرسنجیهای دیگر گفت: "میزان مخاطب شب یلدا در سال گذشته حدود ۴۷ درصد بود و امسال به ۴۸ درصد رسید. اما نکتهای که باید توجه داشت این است که نحوه اجرای نظرسنجیها تفاوت دارد. نظرسنجی تلفنی محدود است و ممکن است افراد در زمان تماس در دسترس نباشند. در حالی که نظرسنجیهای ما با استفاده از تبلت و بهصورت گسترده در تمام کشور انجام میشود که پوشش وسیعتری دارد."
وی افزود: "وقتی دو مرکز نظرسنجی با روشهای متفاوت، نمونههای مختلف و پرسشهای متفاوت نظرسنجی میکنند، نمیتوانیم نتایج را بهطور مستقیم با هم مقایسه کنیم."
تفاوت در روشها و نتیجهگیریها
آقای موسوی همچنین به تفاوت روشها اشاره کرد و گفت: "نظرسنجی تلفنی محدودیتهایی دارد و نتایج آن نمیتواند با نظرسنجیهای تبلتی که بهطور گسترده در سطح کشور انجام میشود، مقایسه شود. ما در مرکز تحقیقات صدا و سیما، بهطور دقیقتر و با استفاده از ابزارهای پیشرفتهتر، این نظرسنجیها را انجام میدهیم."
مقیاس مناسب برای ارزیابی مخاطب
وی در ادامه به مقیاسهای مختلف ارزیابی مخاطب اشاره کرد: "آیا مقیاس دقیقی برای اندازهگیری درصد مخاطب وجود دارد؟ مثلاً آیا عددی مانند ۶۵ یا ۶۷ درصد مخاطب تلویزیون کافی است یا نه؟ باید توجه کنیم که تعریف ما از مخاطب چیست. آیا افرادی که فقط به مدت کوتاهی از تلویزیون استفاده میکنند، مخاطب حساب میشوند؟"
تعریف دقیق مخاطب و ارزیابیهای آماری
آقای موسوی گفت: "در بسیاری از موارد، افرادی که کمتر از ۱۰ دقیقه وقت خود را صرف تماشای تلویزیون میکنند، در آمار گنجانده نمیشوند. بهطور کلی، حدود ۹۰ درصد از مخاطبان ما بیشتر از نیم ساعت از تلویزیون استفاده میکنند. بنابراین، ما به دنبال تعریف دقیقتری از مخاطب هستیم."
مقایسه رسانههای اجتماعی و تلویزیون
در ادامه، موضوع مقایسه رسانههای اجتماعی با تلویزیون مطرح شد. آقای موسوی در این باره گفت: "آیا مقایسه شبکههای اجتماعی که برخی از آنها تنها تولید محتوای صوتی و تصویری دارند با تلویزیونی که تولید و پخش کامل صوت و تصویر انجام میدهد، منطقی است؟ من خودم تحقیقی انجام دادم و مشاهده کردم که حدود ۳۰ درصد از کاربران شبکههای اجتماعی محتوای صوتی و تصویری را مصرف میکنند."
موسوی تأکید کرد که با توجه به تفاوتهای اساسی در روشهای نظرسنجی و مقایسههای آماری، مقایسه بین رسانههای مختلف باید با دقت بیشتری صورت گیرد.
روند کاهشی مخاطب و چالشهای صدا و سیما
در ادامه گفتوگو، سوالی که پیش از این از آقای دکتر یحیایی پرسیده شده بود، مجدداً از آقای شمسایی مطرح شد. سوال به روند کاهشی مخاطب اشاره داشت که بهطور جهانی در حال رخ دادن است، اما با وجود آن، سازمان صدا و سیما توانسته است تا حدی این روند را کنترل کند و حتی در برخی موارد رشد داشته باشد. در این زمینه، پرسیده شد آیا صدا و سیما میتواند با ارائه محتوای با کیفیت، جذاب و مناسب، مخاطب خود را دوباره جذب کند؟
تلویزیون و تطبیق با تحولات جدید
آقای شمسایی پاسخ داد: "برای توضیح این مسئله، میتوان مثالهایی از دیگر رسانهها زد. مثلاً مطبوعات وقتی که نسخههای کاغذیشان کاهش یافت، بیشترشان به گروههای رسانهای تبدیل شدند و در شبکههای اجتماعی فعالیت خود را ادامه دادند. برخی حتی استودیو تاسیس کرده و برنامههای تاکشو تولید کردند. این تغییرات نشان میدهند که رسانهها بهطور مستمر خود را با شرایط جدید تطبیق میدهند. سازمان صدا و سیما نیز در حال انجام همین کار است."
تغییرات در محتوا و سریالها
آقای شمسایی ادامه داد: "در بحث محتوا، تا به امروز بیشتر در مورد کمیت و میزان مخاطب صحبت کردیم، اما سوال شما در مورد سیاستگذاری رسانهای از حیث محتوایی است. من معتقدم که دیگر شاهد سریالهایی مانند خیابان خلوت کن نخواهیم بود. این تغییر به این معنا نیست که کیفیت سریالها کاهش یافته، بلکه بهدلیل تحولاتی است که در تکنولوژی و نحوهی مصرف محتوا ایجاد شده است. دیگر نیازی نیست که افراد برای تماشای سریالها بهطور خطی و از پیش تعیینشده منتظر بمانند. با وجود تلویزیونهای هوشمند، افراد میتوانند برنامهها را بهصورت غیرخطی و در زمان دلخواه تماشا کنند."
آمار جدید مخاطبان و سریالهای پربیننده
او همچنین افزود: "حتی در پخشهای زنده و خطی نیز شاهد بودهایم که سریالهایی مانند زیر خاکی و رستگاری با آمار بالای مخاطب مواجه شدهاند. برای مثال، آمارهایی که از ایسپا درباره سریال زیر خاکی منتشر شده نشان میدهد که مخاطبان زیادی داشته است. این نشان میدهد که حتی در پخشهای خطی، مخاطب هنوز به تماشای سریالها علاقهمند است. در این زمینه، باید به پخشهای غیرخطی نیز توجه کنیم که آمار آنها در رسانههای آنلاین بسیار بیشتر است."
سیاستگذاری رسانهای و چالشهای موجود
آقای شمسایی در ادامه به بحث سیاستگذاری رسانهای پرداخت: "یکی از چالشهای بزرگ در سیاستگذاری رسانهای این است که آیا امکان دارد که رسانهای عمومی مثل تلویزیون، گفتمانی ایجاد کند که همه اقشار جامعه، با توجه به تفاوتهای اقلیمی، فرهنگی و سیاسی، به آن اعتراض نکنند؟ در جامعه ایرانی، با اقلیمهای مختلف و جریانهای سیاسی گوناگون، آیا ممکن است گفتمان واحدی در رسانهها شکل بگیرد که هیچکسی به آن معترض نباشد؟ این سوالی است که نیازمند تفکر و بررسی بیشتر است."
شمسایی افزود که ایجاد توازن میان تولید محتوای جذاب و حفظ تنوع دیدگاهها در جامعه ایرانی یکی از مهمترین چالشهای پیشروی سیاستگذاری رسانهای است.
گفتمانسازی رسانهای و نقش صدا و سیما
آقای یحیایی در ابتدای صحبتهای خود تاکید کرد که وظیفه اصلی رسانهها، گفتمانسازی است و نه قالبسازی. به باور وی، هیچ رسانهای نمیخواهد بهطور عمدی یک گفتمان قالبی را بسازد. رسانههای ایدئولوژیک ممکن است چنین هدفی داشته باشند، اما رسانههای عمومی، مانند صدا و سیما، وظیفه دارند تا فضایی برای گفتمانهای مختلف فراهم کنند. او همچنین به نوعی اشاره کرد که صدا و سیما بهعنوان یک رسانه عمومی باید از سیاستهای تجاری فاصله بگیرد و اینطور نباشد که صرفاً به عنوان یک بنگاه اقتصادی عمل کند. وی افزود که در مواقعی، حتی سیاستگذاران صدا و سیما، بهویژه در مقاطع حساس، خود را مکلف میدیدند تا تبلیغات بازرگانی را پخش کنند، چرا که درآمد حاصل از آن به نیازهای مالی سازمان کمک میکرد.
هزینههای بالای تولید در صدا و سیما
آقای یحیایی ادامه داد که یکی از مشکلات اساسی در صدا و سیما، بالا بودن هزینههای تولید است. وی با اشاره به انتقادات گذشته، بیان کرد که بسیاری از منتقدان از افزایش شبکههای تلویزیونی و هزینههای اضافی ناشی از آن سخن گفتهاند. به اعتقاد وی، این شبکهها و زیرساختها بیشتر بهعنوان یک رانت توزیع شدهاند، بدون آنکه کارآمدی مطلوبی از آنها مشاهده شود. او پرسید که آیا رسالت صدا و سیما، غیر از آن چیزی است که در اصل 175 قانون اساسی آمده است؟ آیا هنوز رسانه ملی میتواند بهعنوان صدای مردم و حامل گفتمانهای مختلف ایفای نقش کند؟ به باور یحیایی، امروز، صدا و سیما در معرض چالشهای بزرگی است که نمیتواند آنها را انکار کند.
زوال سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد به صدا و سیما
آقای یحیایی به بحران سرمایه اجتماعی و شکاف موجود میان دولت و ملت اشاره کرد. او گفت که صدا و سیما بهعنوان رسانهای که نمایندگی حاکمیت را بر عهده دارد، به دلیل جانبداریهای آشکار، اعتماد مردم را از دست داده است. به گفته وی، مردم دیگر به رسانهای که غرضورزی دارد، اعتماد نمیکنند و این مشکل نه تنها مختص به یک شبکه خاص، بلکه شامل تمام برنامههای صدا و سیما میشود.
تکثر و تنوع در رسانه
آقای یحیایی همچنین به بحث تکثر در رسانه اشاره کرد و گفت که صدا و سیما اگرچه تلاش کرده است تا محتوای متنوعتری برای مخاطبان مختلف تولید کند، اما همچنان بسیاری از صداهای مختلف جامعه شنیده نمیشوند. به عقیده وی، صدا و سیما در حال حاضر بیشتر برای اقلیتی خاص تولید محتوا میکند، در حالی که باید برای تک تک اقشار جامعه فضای مناسب برای بیان دیدگاههایشان فراهم کند. وی گفت که بسیاری از افرادی که بهعنوان کارشناسان یا مهمان در برنامههای تلویزیونی حضور پیدا میکنند، از ترس تبعات حرفهایشان، تمایلی به مشارکت ندارند.
چالشهای رسانههای دولتی در زمان تحولات اجتماعی
در ادامه، آقای شمسایی نیز به چالشهای رسانههای دولتی در دوران تحولاتی مانند اعتراضات عمومی اشاره کرد. او گفت که رسانههای دولتی در دنیا، در مواجهه با اعتراضات و تحولات اجتماعی، بسیار محتاطانه عمل میکنند. او بهویژه به تجربه صدا و سیما در پخش برنامههای زنده و حضور مخالفان و منتقدان اشاره کرد و افزود: "آیا در چنین شرایطی، بیبیسی حاضر بود چنین برنامههایی را پخش کند؟" این سوال به چالش اصلی رسانههای دولتی اشاره داشت که در شرایط بحرانی و با حضور نظرات مخالف، چگونه میتوانند بدون از دست دادن اعتبار و اعتماد عمومی، فضای گفتمانی آزاد را حفظ کنند.
مداخله مجری و تأکید بر محدودیتهای رسانهای
مجری: آقای دکتر انتظاری موضعی را اتخاذ کردهاند که در آن اشاره به برنامه دولت دارند. بله، برخی اتفاقات در حال وقوع است و من به آقای دکتر یحیایی گفتم که تماس خواهیم گرفت. من میدانم که ایشان برای شبکه جام جم پیگیر هستند، و همچنین برای برنامه «گفتگوی ویژه» نیز تلاش میکنند. اما گاهی برخی اساتید از حضور در برنامهها امتناع میکنند. لازم است از این منظر تحلیل کنیم که تلویزیون به هر حال یک سری محدودیتها و ملاحظات دارد. در اینجا باید اشاره کنم که تلویزیون خطوط سبز و قرمزی دارد، که مهمترین آن حفظ امنیت ملی است. آقای دکتر یحیایی معتقدند که هیچ رسانهای در دنیا نمیتواند به راحتی معارضین و مخالفین امنیت ملی را دعوت کند. رسانههای آزاد در عمل نمیتوانند هر کسی را به برنامه دعوت کنند؛ بلکه باید حواشی و مرزها را در نظر بگیرند. هدف من این است که بپذیریم تلویزیون در حال باز کردن درهای خود است، هرچند این موضوع میتواند برای برخی مثبت یا منفی تلقی شود.
نقدهایی بر نگاه رسانهای به مخالفین و نخبگان علمی
شمسایی: در واقع همین برنامه، حضور بنده و شما در یک برنامه زنده، خود نشاندهنده نوعی ارزیابی و بازخورد است. این برنامه در شبکه یک، که شبکه اصلی تلویزیون است، فرصتی را فراهم کرده است که مخالفین نقدهای خود را بیان کنند. من میخواهم بگویم که چرا برخی از مخالفین یا صداهای آزاد و متکثر تنها در قالب افرادی که غالباً نگاه روشنفکرانهای دارند، مطرح میشوند. چرا از نخبگان علمی در حوزههای مختلف مانند صنایع دارویی، هستهای، نانو فناوری و… کمتر استفاده میشود؟ این نخبگان که در طول سالها در رسانههای مختلف فعالیت کردهاند، چرا در برنامههای اصلی تلویزیون جایی ندارند؟ این موضوع بهویژه در رابطه با تخصصهای علمی، یک چالش بزرگ است. به نظر من یکی از استراتژیهای مثبت تلویزیون در سالهای اخیر، دادن میدان بیشتر به نخبگان علمی و فناوری بوده است. این افراد، که عمدتاً در پیشرفتهای علمی و فناوری کشور نقش دارند، بهطور گستردهتری در رسانهها دیده میشوند. آیا این افراد جزو کسانی نیستند که باید صدای آنها بیشتر شنیده شود؟
تلاش برای نمایش صدای مردم عادی و اقشار مختلف
شمسایی: همچنین یکی دیگر از تلاشهای مثبت رسانهها، بیشتر دیده شدن اقشار مختلف جامعه است. در دوران اخیر، بهویژه تلاش شده که روستائیان، عشایر و کشاورزان بیشتر در رسانهها حضور داشته باشند. در گذشته، این گروهها در رسانههای رسمی کمتر دیده میشدند، اما اکنون رسانهها سعی دارند صداهای آنها را به جامعه منتقل کنند. به جای اینکه فقط به یک گروه خاص توجه شود، باید صدای دیگر اقشار، بهویژه کسانی که در مناطق محروم کشور زندگی میکنند، شنیده شود. در برنامههایی مانند «شیوه» شبکه ۴ یا «جام جم» تلاش شده که صدای مخالفین و افرادی که در عرصههای مختلف علمی فعالیت دارند، شنیده شود. در برنامههایی مانند «رویان» شبکه یک سیما، بیش از ۱۰۰ نخبه علمی دعوت میشوند تا دستاوردهایشان بهطور عمومی معرفی و تجلیل شوند. رسانهها باید بیشتر به این نوع روایتها و موفقیتهای علمی و اجتماعی توجه کنند.
بحث درباره نقش رسانهها و تحریف مفاهیم
مجری: آقای دکتر به موضوع برونیزادگان اشاره میکنند. خوب، این واژه را خودم به کار بردم، اما اصلاً موضوع بحث من این نبوده است. بحث من بیشتر درباره تحریمهای رسانه ملی است، که عمدتاً به گروههای خاص و اکستریمی از جامعه مربوط میشود. در این گفتگو، قصد من تحلیل وضعیت این گروهها نبوده است. به طور کلی، افرادی که صدا و سیما آنها را به عنوان مخاطب هدف در نظر میگیرد، به نوعی نباید تعریف شوند. اگر بخواهید دقیقتر بدانید، میتوانید به متنی که پیشتر مطرح کردهام مراجعه کنید.
* صدا و سیما در برنامههایی نظیر گفتگوی ویژه و میزگردها، به حضور مخالفین اجازه میدهد، اما این به معنای تبلور تنوع و تکثر صداها در رسانه نیست. وقتی برنامههای تولیدی مانند سریالهای شبکه سه، شبکه پویا یا شبکه نهال به یک گفتمان خاص تمایل دارند، نمیتوان گفت که تکثر صداها در آنها نمایان است. به عنوان مثال، سریالهایی همچون "گاندو" یک گفتمان خاص را نمایندگی میکنند و برنامههایی که در آنها از اساتید مانند دکتر آزاده ارمکی به عنوان مخالف یاد میشود، لزوماً نشاندهنده تنوع صداها نیست. این به هیچوجه به معنای بازتاب تکثر و تفاوتهای واقعی در جامعه نیست. بلکه به نوعی به طرح دیدگاههای خاص و محدود در رسانه میپردازد.
صدا و سیما در بسیاری از مواقع خود را از مخاطبان آزاد و آگاه جدا میکند. در واقع، رسانه ملی به جای حمایت از عقلانیت و سواد رسانهای، به دنبال حفظ یک نوع مخاطب خاص است که تنها از آنچه که میگوید، تبعیت کند. این رویکرد در آموزش و پرورش نیز دیده میشود؛ جایی که هدف این است که فردی مطیع و پذیرنده نظرات یکجانبه تربیت شود. به این ترتیب، جامعه با یک سری مخاطبان مطیع روبرو میشود که صرفاً پذیرای برنامههای تلویزیونی بدون هیچ گونه پرسش یا نقدی هستند.
جمعبندی آقای شمسایی و تحلیل وضعیت رسانه ملی
شک و تردید در مخاطب تلویزیون
شمسایی: به نظر من، برخی گزارهها و ادعاها بهطور مرتب مطرح میشود که پشتوانه علمی و مستند ندارد. یکی از این ادعاها این است که مخاطب احساس میکند به نوعی تحقیر میشود یا به او احمقانه نگاه میشود. سوال من این است که اگر چنین احساسی وجود دارد، چرا باز هم مردم به تلویزیون نگاه میکنند و بینندگان زیادی به تماشای برنامهها مینشینند؟ اگر واقعاً چنین دیدگاههایی نسبت به تلویزیون وجود دارد، چرا همچنان مخاطب از برنامههای تلویزیونی استفاده میکند؟
تأکید بر اهمیت نقد و تحلیل علمی
شمسایی: این در حالی است که در برخی از نقدها به تلویزیون گفته میشود که از شیوههای علمی برای تولید محتوا استفاده نمیکند. به نظر من، باید نگاهی علمیتر و مستندتر به مسائل تلویزیون و برنامههای آن داشته باشیم. بهویژه وقتی که به منتقدان میگوییم که برنامههای تلویزیونی به شکلی ناکارآمد هستند، باید دید که آیا پشتوانه علمی و مستند برای این نقدها وجود دارد یا خیر.
بررسی نمایندگی جامعه در رسانه ملی
شمسایی: سوالی که همواره برای من مطرح میشود این است که در رسانه ملی، کدام بخش از جامعه دیده نمیشود؟ آیا گویشها و فرهنگهای مختلف در سراسر کشور مانند گویشهای مازنی، کردی، خوزستانی و... به اندازه کافی نمایندگی میشوند؟ آیا این تنوع فرهنگی در سریالها و برنامههای تلویزیونی به درستی منعکس میشود؟ این سوالات همچنان بیپاسخ باقی میماند.
نقش و رسالت رسانه ملی در حفظ سرمایه اجتماعی
رسانه ملی بهعنوان سرمایه اجتماعی
شمسایی: به هر حال، تلویزیون و رسانه ملی جزو سرمایههای اجتماعی کشور محسوب میشود. رسانه ملی در طول دهههای مختلف برای نسلهای مختلف، بهویژه نسلهای دهه شصتی و هشتادی، خاطرات و لحظات مشترکی ایجاد کرده است. این سرمایه ملی باید حفظ شود و نباید آن را تحتالشعاع نقدهای بیمورد قرار داد. البته این به معنای این نیست که تلویزیون از ضعفهای خود مبرا است؛ اما این رسانه همچنان بخش جداییناپذیری از فرهنگ و هویت ایرانی است. به همین دلیل باید از تلاش برای کاهش اعتبار این رسانه اجتناب کنیم و آن را بهعنوان یک عنصر مؤثر در ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور در نظر بگیریم.
انتهای پیام/ن