به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سیما، چهاردهمین قسمت از برنامه «جامجم» با یاد مرحوم ایرج رضایی، دوبلور پیشکسوت، آغاز شد. مجری برنامه سپس به سراغ اعلام خبرهای این هفته رفت. اخبار به این صورت آغاز شد:
یکی از خبرهایی که رفقای مهر آماده کرده بودند، نقدی بود بر غفلت صدا و سیما از مجموعههای تولیدیاش در جشنواره فیلم فجر. در ادامه اشاره شد که درباره فیلم «موسی کلیمالله»، به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و تهیهکنندگی اسد محمودی و آقای رضوی، برنامهای ساخته شده است. همچنین، مجموعهای دیگر به نام «اشک هور»، که در آن درباره شهید علی هاشمی صحبت شده بود و کارگردانی آن بر عهده آقای مهدی جعفری بود، نیز تولید شده بود، اما کمتر به آن پرداخته شد. در این نقد، به این نکته اشاره شده بود که فضای برنامهسازی و گفتوگوهای پیرامون تولیدات سیما فیلم و تلویزیون که در جشنواره موفقیتهای چشمگیری کسب کردهاند، باید بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. این انتقاد بهجا بود و از بابت توجه به این موضوعات سپاسگزاریم. هم مجموعه «موسی کلیمالله» و هم سایر سریالهای تلویزیونی، که نسخههای سینماییشان را دیدهایم، و برخی از آنها ادامهدار هستند، انشاءالله به زودی از شبکه پخش خواهند شد.
خبر دوم به یک اتفاق مثبت در حوزه گرافیک شبکه خبر اختصاص داشت. آقای دکتر عابدینی، معاون محترم سیاسی سازمان صدا و سیما، در مصاحبهای اعلام کردند که همزمان با ولادت حضرت صاحبالزمان (عج)، از بسته گرافیکی و هویت بصری جدید شبکه خبر رونمایی خواهد شد. ایشان بیان کردند که حدود ۶۰ درصد از تولیدات و فرآوردههای شبکه به مرور به این تغییرات افزوده میشود و این تغییرات تا شش ماه آینده تکمیل خواهد شد. البته باید یادآوری کرد که تغییرات گرافیکی و هویتی که در حال انجام است، تنها مربوط به شبکه خبری یک است، چرا که شبکه خبر دو هنوز این تغییرات را تجربه نکرده است. این تحول در طراحی گرافیکی و تغییراتی که در تایتلها، زیرنویسها و فونتها ایجاد شده است، اتفاقی خوب به شمار میآید. امیدوارم این تغییرات، علاوه بر بهبود ظاهر شبکه، موجب تولیدات ویژه و باکیفیتتر در این شبکه نیز شود.
بچههای خبر آنلاین، دوستان من، نیز گفتوگویی با آقای دکتر جبلی، رئیس محترم سازمان صدا و سیما، ترتیب داده بودند که در آن ایشان گلایههایی را شنیده بودند مبنی بر اینکه چرا صدا و سیما علیه دولت عمل میکند. آقای دکتر در پاسخ اشاره کردند که به نظر نمیرسد این نظر منصفانه باشد. در برنامههای گفتوگویی و مناظرهای، بهطور طبیعی هر دو طرف حضور دارند و دیدگاههای خود را مطرح میکنند. ما سعی میکنیم بهصورت منصفانه در برنامههای چالشی، از هر دو جناح سیاسی بهرهمند شویم. ایشان همچنین به همراستایی دیدگاه مقام معظم رهبری و رئیسجمهور در خصوص موضوعات مختلف، بهویژه مذاکرات با آمریکا و مواضع ضد استکباری اشاره کردند و اظهار داشتند که سازمان صدا و سیما در تقویت همین مواضع نقشآفرینی میکند. همچنین ایشان به مناظرههای جام جهانی اشاره کردند که در آنها نمایندگان از طیفهای مختلف سیاسی حضور دارند.
خبر دیگری که حائز توجه است، مربوط به تولیدات باکیفیت مجموعه هیسپانتیوی، شبکه برونمرزی صدا و سیما است. آقای دنیل خادئو، گزارشگر و مجری این شبکه، بهویژه در یکی از برنامهها که با چفیهای بر دوش ظاهر شد، تحت فشارهای سیاسی و تهدیدات رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به بازداشت دچار شد. امیدوارم این مشکل هرچه سریعتر برطرف شده و شاهد اجرای برنامههای خوب ایشان دوباره در هیسپانتیوی باشیم.
در بخش میز گفتوگوی امشب برنامه «جامجم»، افتخار میزبانی از دو کارشناس و پژوهشگر جوان را دارم و در این قسمت به بررسی نقد و تحلیل عملکرد رسانه ملی در زمینه تولیدات مرتبط با سینما خواهیم پرداخت. موضوعاتی چون برنامههای نقد فیلم و فضای رسانهای مرتبط با سینما مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این بحث بهویژه در پی جشنواره فیلم فجر و تأثیر آن بر تلویزیون و رسانههای سینمایی صورت میگیرد. پس از آن، از مهمانان برنامه خواهش خواهم کرد که نظرات تحلیلی خود را درباره جشنواره و آثار آن مطرح کنند.
رضا صدیق، کارشناس، گفت: به باور من، پس از انتخابات، مهمترین رویداد ملی ایران، جشنواره فجر است. هیچ رویدادی در کشور وجود ندارد که از نظر گستردگی و تأثیرگذاری به اندازه جشنواره فجر باشد، نه از نظر اندازهاش که با انتخابات قابل مقایسه باشد، بلکه از منظر اهمیت خودش. نکته مهم جشنواره امسال به نظر من این است که پس از دوران کرونا، که سینما و فضای نقد فیلم دچار افول شد، امسال شاهد رشد چشمگیری بودیم. رشد نه تنها در تنوع فیلمها، بلکه در کیفیت و نقد فیلمها نیز مشهود بود. در دهه گذشته، نقد فیلم به دلیل تغییر پارادایم از فضای مکتوب به فضای مجازی دچار سردرگمی شده بود، اما امسال نقد فیلم به جایگاه مهم خود بازگشت و حتی به نظر من با قدرت بیشتری. اجازه دهید که اینطور بگویم: در این تغییر و رشد نقد فیلم، برنامه «هفت» تلویزیون نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. این را نمیگویم چون خودم در برنامه «هفت» حضور دارم، بلکه بهواسطه تجربهام در برج میلاد و برخورد با فیلمسازها، خبرنگاران و منتقدان که در فضاهای جشنواره فجر حضور داشتند، میگویم. به نظر من، برنامه «هفت» صدا و سیما امروز یکی از پیشگامان رشد و گسترش نقد فیلم در کشور شده است. علت این تغییر به فصل جدید برنامه «هفت» باز میگردد که با فصلهای قبلی تفاوت ماهوی بسیاری دارد. در فصلهای گذشته، منتقد اصلی بود، اما در فصل جدید، نقد به اصل تبدیل شده است. هر برنامه یا فیلمی که در این برنامه حضور پیدا میکند، در قالب نقد قرار میگیرد. ما در این برنامه از منتقدان مختلف و حتی نسل جوان استفاده کردیم که برخی از آنها دیدگاههای نو و جذابی به نقد فیلمها داشتند.
حسین لامعی نیز در پاسخ گفت: این نکته بسیار مهم است. در ابتدا باید بگویم که به قصد مخالفت یا ایجاد جنجال در اینجا نیامدهام. هدفم این است که نظرم را بگویم تا مفید واقع شود. صدا و سیما باید تلویزیون را بسیار جدیتر ببیند. تلویزیون میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. در گذشته، برنامههایی که ساخته میشد، مردم را به خیابانها میکشاند. برنامههایی مثل «پایتخت» یا مناظرهها که میلیونها نفر آنها را تماشا میکردند. بنابراین، رسانه، بهویژه در یک کشور که رسانههای خصوصی به آن صورت نداریم، باید مخاطب انبوهی داشته باشد. این اتفاق برای برنامه «هفت» نیفتاده است. حتی اگر برنامه «هفت» بهترین نقدها را ارائه دهد، اگر مخاطب نداشته باشد، موفقیت نخواهد داشت. به عنوان مثال، یک ویدیو ۱۳ ثانیهای در شبکههای اجتماعی ممکن است ۱۵ میلیون بازدید بگیرد، اما برنامه «هفت» اینطور بازخورد ندارد. در نهایت، رسانه باید بهگونهای عمل کند که مخاطب انبوه جذب کند، چرا که اگر مخاطب نداشته باشد، اساساً نمیتوان درباره موفقیت آن صحبت کرد.
مجری برنامه: ببین، این موضوع در مورد جام جم هم صادق است. ما برنامهای داریم که به نقد رسانه ملی میپردازد. واقعیت این است که این برنامه، برنامهای تخصصی است و من هیچوقت خودم را با برنامههایی مثل «عصر جدید»، برنامههای فوتبالی یا مسابقات ورزشی مقایسه نمیکنم. برنامهای که ما میسازیم به دلیل فضای خاصش، در حوزه نقد رسانه قرار دارد. اینطور نیست که خانم خانهدار یا نوجوانها همیشه با موضوعات ما ارتباط برقرار کنند، چون ممکن است دغدغهشان نباشد یا اصلاً توجهی به این مسائل نداشته باشند. اما این برنامه در فضای رسانهای جام جم جایگاه خاص خود را دارد. برای مثال، کارگردانها و بازیگران بازخوردهایی داشتهاند و حتی بعضی از مدیران سابق هم به این مسائل اهمیت میدهند. ما در فضای بستهای کار میکنیم و برای همان فضای خاص تولید میکنیم. در واقع، برنامه تخصصی وجود ندارد که دقیقاً مشابه این برنامه باشد.
حسین لامعی: تو تنها کسی بودی که برنامهای با این فرمت ساختی. اگر فقط شما بودید، صدا و سیما باخته بود. در حالی که حمید داشتیم، برنامههای دیگری هم بود. البته این به معنی این نیست که در آن سمت بازخورد نمیگرفتند. اما در زمینه سینما، صدا و سیما چه برنامهای دارد؟ یک برنامه دارد که حالا آن هم مخاطب زیادی ندارد. این حقیقت روشن است که برنامه «هفت» در تلویزیون بهطور کلی تضعیف شده و حقیقت این است که تلویزیون بهطور کلی برنامههای خودش را نابود کرده است. در هیچ جای دنیا یک شبکه تلویزیونی برنامه برند خودش را از دست نمیدهد. ما در تاریخ تلویزیون کشور چند برنامه داشتیم که برند شدند، مثل «کولهپشتی»، «ماه عسل»، «۹۰»، و «۷». حالا اگر در خیابان بگویی برنامه «هفت» پخش میشود، آیا مردم اصلاً میدانند؟ واقعیت این است که بهطور کلی برنامهای مثل «هفت» نتوانسته مخاطب زیادی جذب کند، حتی اگر بهترین نقدها را هم ارائه دهد. در نهایت، تلویزیون باید بهگونهای عمل کند که برنامهاش مخاطب انبوه جذب کند.
رضا صدیق: نکته اول این است که با توجه به تجربهای که در دو دهه فعالیت در مطبوعات فرهنگی سینمایی دارم، به باور من برنامه «هفت» در فصل جدید یکی از پرمخاطبترین برنامهها در تاریخ خود است. این را بر اساس یک عینیت میگویم، نه بر اساس پارانویا. نکته دوم این است که ببین حسین جان، اینکه من روی آنتن زنده بگویم فیلم مسعود کیمیایی «استمنا» بود و بعد این حرف وایرال شود و مردم آن را ببینند، هنر نیست. این فقط استفاده از کلمات تند است که در برنامههای قبلی هم دیده شده. مسعود فراستی، که من احترام زیادی برایش قائل هستم، از این نوع نقد استفاده میکند. این شکل از نقد، نه تنها مفید نیست، بلکه ضد نقد است. استفاده از کلمات غیررسمی و عامیانه به جای نقد اصولی، باعث میشود که این نوع نقد به جای اینکه سینما را معرفی کند، آن را به یک موضوع عام تبدیل کند. این شکل از نقد به هیچوجه نمیتواند به رشد فرهنگ سینمایی کمک کند.
در فصلهای گذشته، برنامه «هفت» چهرهمحور و منتقدمحور بود، اما در فصل جدید، نقد به محور اصلی تبدیل شده است. یعنی اینکه به واسطه فرم جدید، این برنامه دیگر مخاطب را گیج نمیکند، بلکه به مخاطب آموزش میدهد که نقد سینمایی چیست و چگونه میتوان فیلمها را تحلیل کرد. برنامه «هفت» بهطور ویژه به تاریخ سینما، نظر منتقدان مختلف و ژانرهای مختلف میپردازد. این نوع نگاه کاملاً با برنامههای گذشته تفاوت دارد. در این فصل، ما بهجای بحثهای حاشیهای، به تحلیل محتوای سینمایی پرداختهایم و این تفاوت مهمی است.
حسین جان، در فضای مجازی، مخاطبان به دنبال کارهایی هستند که معمولاً برای جذب بازخورد فوری انجام میشود. ولی یک برنامه تلویزیونی باید چارچوب خود را حفظ کند. مقایسه یک برنامه تلویزیونی با اینفلوئنسرها در فضای مجازی اشتباه است. اگر به ویو و بازخورد توجه میکنید، باید بدانید که ویو واقعی باید در زمینههایی باشد که برای سینماگران، فیلمسازان و دیگر مسئولان مهم است. وقتی برنامهای که شما در آن حضور دارید، بعد از پخش باعث ناراحتی فیلمسازان و تهیهکنندگان شود، یعنی این برنامه هنوز از نظر محتوایی تأثیرگذار است.
حسین لامعی: اصلاً برای من جالب نیست که بحث را به این سمت ببرم که فراستی آنطور بود یا شما. به نظر من مشکل از جایی آغاز میشود که من میگویم "تو فراستی نیستی، امیر"، نه برادر، مشکل این است که اگر آقای فراستی هم جای شما بود، همین میشد. چون برنامهای که در دست داریم، در هیچ کجا جایی ندارد. به نظر من مشکل اینجاست. شما میگویید که نقد فیلم برای من اهمیت دارد، اما من نمیگویم برای من اهمیت دارد. من فقط میگویم وقتی به بازار تهران میروم، مردم میآیند و میگویند "آقا، شب گذشته این فیلم را نقد کردی، آیا باید برویم آن را ببینیم یا نه؟" این نشان میدهد که در ایران منتقد وظیفه نقد فیلمها را دارد و فیلمساز برای مخاطب هدفش فیلم میسازد. این تفکر در کشور ما جا نیفتاده است. در ایران، منتقد کارش این است که فیلمها را تحلیل کند و ارزش افزودهای برای مخاطب فراهم آورد. اما صدا و سیما برای برنامههای سینمایی جدی اهمیت نمیدهد و این در واقع بخش بزرگی از مشکل است.
مجری برنامه: در این بخش، به نظر میآید که بهتر است بحث را پیش ببریم. این موضوع که تلویزیون باید خدمات متقابلی به سینما ارائه دهد و همچنین سینما باید راههای همکاری با تلویزیون را پیدا کند، نکته مهمی است. رئیس سازمان صدا و سیما و معاون سیما بارها گفتهاند که سازمان موظف به حمایت از سینماست. امروز با وجود این همه تاکید، همچنان برنامهای که به طور جدی به سینما پرداخته باشد، نداریم. بچههای شبکه امید در تلاشاند برنامههایی بسازند که جوانان را درگیر سینما و هویتشان کنند که اتفاق خوبی است، اما این تنها بخشی از آن است. بیایید کمی بیشتر در مورد این همکاری صحبت کنیم.
رضا صدیق: من هم همینطور، همچنان معتقدم که برنامه «هفت» در فصل جدید از پرمخاطبترین برنامههاست. اما در مورد نکتهای که شما فرمودید، باید بگویم که تلویزیون یک شورایی دارد که فیلمها را بررسی میکند و تصمیم میگیرد که چه آگهیهایی به فیلمها داده شود. متأسفانه برخی فیلمها به دلیل محتوای خاص خود، آگهی کمتری دریافت میکنند، اما این بدان معنا نیست که تلویزیون حمایت نمیکند. در واقع، این امر به سیاستگذاریهای تلویزیون و نوع محتوای هر شبکه بستگی دارد. برای مثال، برخی فیلمها در شبکههای دیگر آگهی میگیرند اما در تلویزیون نه، چرا که ممکن است محتوای آن با سیاستهای صدا و سیما همخوانی نداشته باشد.
مهمتر از همه، این است که این تفاوتها باید مورد توجه قرار گیرد تا بتوان حمایت بهتری از سینما صورت گیرد. به ویژه که بعضی از فیلمها یا سریالها به دلیل محتوا یا رده سنی، از تلویزیون دور نگه داشته میشوند و باید به جایی دیگر بروند تا آگهی بگیرند. اینها مسائلی هستند که میتوانند در راه حمایت از سینما کمک کنند و در عین حال تفاوتهای هر درگاه رسانهای را نیز باید در نظر گرفت. تلویزیون، شبکه خانگی و سینما هرکدام مخاطبان خاص خود را دارند و سیاستهایشان باید با توجه به این موضوعات تنظیم شود.
اینطور میشود که صدا و سیما میتواند حمایتهای بهتری از سینما داشته باشد، به ویژه وقتی فیلمها با محتوای خاص در نظر گرفته میشوند.
مجری برنامه: آقای لامعی؛ برخی از منتقدان بر این باورند که یکی از کارکردهای اصلی تلویزیون در ارتباط با سینما، افزایش سواد سینمایی مردم است. این امر شامل بحثهای نقدی میشود که در تلویزیون صورت میگیرد. البته این نکته قابل درک است، چرا که به نظر من، ما باید چیزهایی را بیان کنیم که برای مخاطب قابل فهم باشد. این کارکرد ویژهای است که میتواند برای تلویزیون متصور باشد و از آن انتظار داشته باشیم. اما نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، این است که سینما هم باید ارتباطی با تلویزیون برقرار کند. به تعبیر آقای صدیق، این دو رسانه باید رابطهای مکمل و متوازن داشته باشند.
حسین لامعی: شما اول من را معرفی میکردید، لطف داشتید که گفتید من را به ایرانپرستی و وطنگرایی میشناسید. ببینید، حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد و همیشه هم گزارشهایی تهیه کردهایم و در مجلات چاپ کردهایم. ولی گاهی این حرفها کمی بیفایده به نظر میرسد. به خودم گفتم، حسین، آیا میخواهی دوباره همان حرفها را تکرار کنی؟ اما حالا میخواهم حرفی صادقانه بزنم. مطمئنم اگر مدیران سیما اینجا بودند، بخشی از حرفهای من را تأیید میکردند. اولین سوالی که باید از خود بپرسیم این است که صدا و سیما چه کمکی به سینما میتواند بکند؟ آیا اصلاً سینما میخواهد که شلوغ شود؟ آیا صدا و سیما واقعاً به سینما کمک میکند تا صفهای طولانی برای بلیت سینماها تشکیل شود؟
مطمئن باشید، اگر مدیریت سیما به درستی عمل میکرد، مردم نمیرفتند دنبال سریالهای ترکی! مردم میدیدند که سریالهای ایرانی جذابیت دارند، اما در حال حاضر، پلتفرمهای داخلی قدرت گرفتهاند و دیگر کسی سریالهای ترکی نمیبیند. امروز، همه جوکر، خاتون، قورباغه و پوست شیر را دیدهاند و این آثار در فضای مجازی وایرال شدهاند. حتی در همین حال، مدیران صدا و سیما خوشحال نیستند که پلتفرمهای داخلی توانستهاند شبکههای ماهوارهای ترکی را تحت تأثیر قرار دهند. چرا نباید خوشحال باشیم؟ چرا نباید به خود ببالیم که پلتفرمهای داخلی در حال جذب مخاطب هستند؟
من یادم میآید زمانی که آقای جبلی درباره فساد در سریالهای خانگی صحبت کرد، من از خودم پرسیدم چرا صدا و سیما باید درگیر چنین مسائلی باشد؟ چرا نباید صدا و سیما در کنار پلتفرمها باشد و آنها را راهنمایی کند؟ من به شخصه به این مسائل خیلی اهمیت میدهم، چون کشورم برایم اهمیت دارد. سریالها و برنامههای تلویزیونی میتوانند یک بخش از فرهنگ کشور باشند. از این رو، باید به جای درگیری با یکدیگر، همدیگر را حمایت کنیم.
مجری برنامه:در برنامه ساترا درگیر یک بحث داغ بودیم. در جلسات اتاق فکر، دیدگاههای مختلفی مطرح میشد و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که باید چکار کنیم. این بحثها همیشه وجود داشته است. یادم میآید زمانی که آقای جبلی به من گفتند که ما باید نقش پدرانهای در رسانهها ایفا کنیم. باید به نحوی تنظیمگر باشیم، نه اینکه فقط نقد کنیم یا دعوا به راه بیندازیم. در این فضا، برخی افراد معتقد بودند که باید فشار بیاوریم، اما بعضی دیگر میگفتند باید رفتار بهتری داشته باشیم.
حسین لامعی: یکی از عجیبترین اتفاقاتی که من در این سالها شاهدش بودم، این بود که صدا و سیما کاری را پخش نمیکند، اما آن را به شهرداری ارجاع میدهد. سوال اینجاست که چه ارتباطی میان صدا و سیما و شهرداری وجود دارد؟ این موارد گاهی باعث میشود که مردم نسبت به عملکرد رسانههای ملی احساس سردرگمی کنند. من خودم به عنوان یک شهروند از این مسائل متعجب میشوم.
صدیق: عنوان این برنامه در مورد نقد فیلم، برنامههای نقد فیلم و تعامل سینما و تلویزیون است. در این میان، متاسفانه گاهی برخی شخصیتها مانند عادل فردوسیپور و برنامههایی مثل "خندوانه" تبدیل به موضوعات جنجالی و وایرال میشوند. در حالی که ادعا میشود که نباید به دنبال جنجال بود، اما با طرح برخی صحبتها به جای تمرکز بر موضوع اصلی، به این مسایل توجه میشود. من قصد ندارم از حرفهای جنجالی و پوپولیستی استفاده کنم، اما نکتهای که باید بگویم این است که بسیاری از تیکهها از سریالهای شبکه خانگی به فضای مجازی راه مییابند و وایرال میشوند. شما به عنوان کسی که در این زمینه تجربه زیادی دارید میدانید که این کار نتیجه یک استراتژی مارکتینگ و پیآر است، نه تنها یک اتفاق خودجوش. البته این کار بد نیست، اما نباید اینطور فرض کنیم که همه چیز به صورت طبیعی و بیدلیل اتفاق میافتد. در حقیقت، استراتژی پشت این پدیدهها وجود دارد.
در ادامه، در مورد مقایسه شبکه خانگی و تلویزیون، به نظر میرسد که این مقایسه اشتباه است. تلویزیون به دلیل جغرافیای وسیعتری که دارد و مخاطبان گستردهتری را در بر میگیرد، نباید با شبکه خانگی که مخاطبانش محدودتر هستند مقایسه شود. تلویزیون هنوز هم رسانهای است که بیشترین تأثیر را دارد، حتی اگر برخی برنامهها و سریالها ممکن است در ساعات کمبازده مانند ۳ صبح پخش شوند. مسئله اینجاست که تلویزیون به رغم همه انتقادها، هنوز مخاطبان زیادی دارد و باید به جای فحش دادن به آن، به دنبال راهحلهای مفید برای بهبود آن باشیم.
در مورد صحبتهایی که پیرامون صدا و سیما و سینما مطرح میشود، به نظر من صحبتها باید منطقی و بر اساس آمار و واقعیتهای موجود باشد. اگر بخواهیم تلویزیون را با شبکههای خانگی مقایسه کنیم، باید توجه داشته باشیم که آمار و ارقام واقعی در اختیار داریم و نمیتوانیم بدون دلیل اینگونه قضاوت کنیم. برای مثال، صدا و سیما باید حمایت بیشتری از سینما داشته باشد و با سیاستهای خود در جهت ارتقاء این صنعت حرکت کند. در این میان، برخی مواقع احساس میکنم که صدا و سیما نه تنها حمایتی از سینما نمیکند، بلکه در برخی مواقع حتی مانع رشد آن میشود. متاسفانه به جای حمایت از تولیدات سینمایی، گاهی شاهد این هستیم که سینماگران باید برای تبلیغ آثار خود به نهادهای مختلف رجوع کنند.
حسین لامعی: واقعاً گاهی احساس میکنم که آدم خودش را مسخره میکند. اگر صدا و سیما به شبکههای ماهوارهای اجازه پخش داده، خودش هم باید بپذیرد که این کار انجام شود. من خودم به عنوان کسی که با مسائل رسانهای آشنا هستم، میگویم که صدا و سیما باید از سینماگران حمایت کند. وقتی تولیداتی مانند "پوست شیر" یا "زخم کاری" به موفقیت میرسند، نباید فقط به مارکتینگ و تبلیغات پیآر توجه کنیم، بلکه باید از محتوای آنها نیز حمایت کنیم.
متاسفانه، در برخی مواقع به نظر میرسد که صدا و سیما بیشتر درگیر مسائل حاشیهای است تا اینکه به تولیدات با کیفیت توجه کند. این چیزی است که به نظر من باید اصلاح شود. اگر صدا و سیما میخواهد سینما و تلویزیون را به هم نزدیک کند، باید از سینماگران حمایت کند، نه اینکه از آنها فاصله بگیرد. در این زمینه، حمایت واقعی از سینماگران به ویژه در دولت گذشته اتفاقات خوبی داشتیم، اما به نظر میرسد که هنوز هم مشکلاتی وجود دارد که باید حل شود.
همچنین باید یادآوری کنم که سینما و تلویزیون نباید در مقابل یکدیگر قرار گیرند. این دو میتوانند به صورت مکمل عمل کنند و برای ارتقاء فرهنگ و هنر کشور همکاری داشته باشند. من معتقدم که اگر این دو رسانه در کنار هم عمل کنند، میتوانند به یکدیگر کمک کنند و به رشد صنعت رسانه و سینما بپردازند.
انتهای پیام/ن