امروز يك شنبه
16 مرداد 1401
صفحه اصلی
اخبار
عکس
فیلم
پخش زنده
جشنواره سیما
درباره ما
خواندن نماز شکر به هنگام بازگشت به خرمشهر
جنگیدن ایرانیان برای آزادسازی خرمشهر از موضوعات مطرح شده در صبح پارسی امروز بودند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما، در بخش اول، میهمان ایثارگر و جانباز برنامه گفت: تصویری که از من و دو تن از همرزمان دیگر به هنگام نماز گرفته شده مربوط به روزی است که رزمندگان از سمت شرق خرمشهر با قایق وارد منطقه شدند. در آن لحظه همچنان عراقیها در خرمشهر حضور داشتند اما از آنجا که ما ذوق بازگشت به خرمشهر را داشتیم شروع به خواندن نماز شکر کردیم. در آن زمان هنوز آزادی خرمشهر اعلام رسمی نشده بود و عراقیها همچنان در کانالها حضور داشتند. امینی صدر ادامه داد: جالب آن است که عراقیها در آن لحظه به ما توصیه میکردند که تسلیم شویم اما در درگیریهایی که صورت گرفت آنها شکست خوردند و فرمانده آنها نیز کشته شد. در این تصویر همرزم من سید حسین موسوی نیز حضور داشت که هم اکنون در اصفهان زندگی میکند. وی افزود: درگیریهای عراق با خرمشهر پیش از جنگ نیز وجود داشت و ارتش و سپاه پیش از شروع رسمی جنگ دو رزمنده شهید با نامهای حیدر حیدری و رحمان اقبالپور داشتند. اولین حملههای عراق به خرمشهر به صورت خمپارهای با توپهای «خمسه خمسه» اتریشی بود. مردم در آن زمان درک کاملی از جنگ نداشتند؛ به خاطر دارم شهروندان خرمشهر به صورت محلهای پایگاههای مقاومت داشتند و به جنگ با عراق میپرداختند. عراقیها حملات خود را از شلمچه آغاز کردند و با تانک به داخل ورودی شهر میآمدند. ما آن زمان به منطقه ورودی میرفتیم و با اسلحههای ساده خود به جنگ با آنها میپرداختیم. او گفت: من در ابتدای جنگ ۱۷ سال داشتم و تازه دیپلم را گرفته بودم. من اهل محله ۴۰ متری و خیابان ناصر خسرو بودم. در آن زمان اسلحههایی که داشتیم مواردی مانند M1 بود که بسیار برای جنگ ساده بودند. در ابتدای جنگ از آنجایی که همچنان تجربه و اطلاعاتی از نحوه مبارزه نداشتیم، به هنگام شنیدن صدای خمپارهها رفتارهای اشتباهی مانند خیز سه ثانیه اجرا میکردیم. با گذر زمان متوجه شدیم این کار بیشتر به همرزمان آسیب میزند در نتیجه پس از آن دیگر رفتارهای رزمی خود را تغییر دادیم. ما اطلاعاتی نداشتیم که چطور با تانک و خمپارهها مقابله کنیم. و در واقع استاندارد نمیجنگیدیم. عراقیهای در قالب استاندارد جنگی میجنگیدند و ما بدون داشتن اطلاعات به مقابله میپرداختیم. مواقعی پیش میآمد که به اشتباه از عراقیها رد میشدیم و خود را در محاصره قرار میدادیم. در یکی از رزمها به اشتباه از همرزمان خود فاصله پیدا کردم و به موقعیت نامناسبی از محاصره رسیدم. در آن لحظه مهدی آلبوغبیش، یکی از معلمان آموزش پرورش، که بعدها شهید شد ما را صدا کرد و به من گفت تا به آن طرف نهر آب بروم. من شنا بلد نبودم و به همین دلیل ترسیده بودم، با این وجود به داخل آب پریدم و به همراه آن معلم به بالای ساختمان یکی از روستاهای شلمچه رفتیم. زمانی که به بالای پشتبام رسیدیم ایشان به من و یکی دیگر از همرزمان گفتند که کمترین صدا را از خود تولید کنیم چرا که عراقیها در خیابانها حضور داشتند و برخی خانهها را بازرسی میکردند. آن زمان مهر ماه بود که شبهای نسبتا سرد و ظهرهای بسیار گرمی داشت. شهید مهدی آلبوغبیش با فداکاری بسیار به پیدا کردن آب و غذا پرداختند تا ما بتوانیم دوران محاصره را بگذرانیم. امینی صدر افزود: تصور ابتدایی ما از جنگ آن بود که شبها دیگر حملهای وجود ندارد و به همین دلیل دوران ابتدایی جنگ شاهد پیشروی بسیار نیروهای عراقی بودیم چرا که در زمان استراحت مردم خرمشهر آنها به مناطق جلوتری میآمدند. ما در جنگ هیچ روش خاصی نداشتیم و بدون انسجام محلهای میجنگیدیم. ما در جنگ سنگر و دفاعی نداشتیم و در کانالها به جنگ میپرداختیم. او ادامه داد: ما واقعا حساب کتابی در مهمات خود نداشتیم؛ به یاد داشتم در جوانی به اشتباه اسلحه را در حالت رگبار قرار دادم و نتوانستم لگدهای اسلحه را کنترل کنم. ما در ایام جنگ بیچون و چرا میجنگیدیم؛ این در حالی بود که خانوادههای ما همچنان در خانهها اقامت داشتند. ما تا آخرین روز در شهر دفاع کردیم و روش دفاع ما با تصورات عراقیها بسیار متفاوت بود. متاسفانه ۱۹ ماه خرمشهر به دست عراقیها افتاد اما عملیات بیتالمقدس از غرب رودخانه کارون شروع شد و ما در گردانهای تجهیز شده سپاه خرمشهر وارد شهر شدیم و بسیاری از همرزمان ما شهید شدند. در بخش دوم برنامه فرمانده گردان تخریب تیپ ۲۷ محمد رسول الله گفت: تخریبچیها عمدتا سن کمی داشتند اما به روحیهسازی و باورسازی قوی میپرداختند. من از ۱۷ سالگی در شهریور ۵۸ با احمد متوسلیان به جنگ رفتم و زمانی که مسئولیت گروه تخریبچیها را بر عهده گرفتم تنها ۲۱ سالم بود. در آن زمان تخریبچیها دائما در حال خودسازی و آمادهسازی بودند و نماز شبشان ترک نمیشد. با وجود آن که ما تجهیزات بسیاری نداشتیم اما با حفظ روحیه توانستیم به دفاع از کشور بپردازیم. در آن زمان فکر میکردیم جنگ بیش از ۸ سال طول بکشد و ما تلاش میکردیم در مصرف مهمات بسیار محتاطانه عمل کنیم. جهروتیزاده ادامه داد: محور عملیات تیپ ۲۷ محمد رسول الله در نزدیکترین نقطه به خرمشهر بود و نیروی دیگری در سمت چپ ما وجود نداشت. اگر مقاومت شهدایی مانند حسین قجهای پشت جاده آسفالت نبود دشمن پیشروی بسیار بیشتری داشت. در ابتدا قرار بر شروع عملیات در ۱۰ اردیبهشت ماه نبود. در آن زمان شهید همت، شهید شهبازی و احمد متوسلیان ساعت ۵ بعدازظهر به من گفتند که امشب عملیات داریم. بسیاری از رزمندگان آمادگی عملیات نداشتند اما از آنجایی که بیسیمهای عراقیها را شنود کرده بودند و میدانستند آنها قصد آمدن به پشت کارون را دارند تصمیم گرفته شد تا پیش از رسیدن عراقیها به آن نقطه عملیات آغاز شود. زمانی که ما از کارون عبور کردیم ۱۸ کیلومتر پیاده رفتیم تا به جاده آسفالت رسیدیم. وی افزود: در ابتدا قرار بود شهید حسین قجهای از جاده عبور کند اما وی به محض رسیدن به جاده درگیر شد و به طور همزمان ما به همراه گردان مالک از جاده عبور کردیم و در فاصله شش کیلومتری تعداد ۶۰۰ نفر از دشمنان را اسیر کردیم. عملیات ما ۲۳ روز به طول انجامید و در چهار مرحله اجرا شد. مرحله اول دفاع مقدس ما در جاده اهواز و خرمشهر بود، در مرحله بعدی به نوار مرز بینالملل رسیدیم، مرحله سوم بعد از جاده شلمچه بود و در مرحله آخر نیز فعالیتهای نهایی را پس از نهر خیم انجام دادیم. او گفت: من در مرحله اول تیر خورده بودم و تا آخرین مرحله نمیتوانستم فعالیت جنگی داشته باشم. در مرحله آخر حدود ۱۵ روز بود که خواب درستی نداشتیم و بسیار خسته بودیم. به دو بخش تقسیم شدیم که یک بخش از نیروها به سمت دشمنان رفتند و پل را موادگذاری کردند تا آن را منفجر کنند اما متاسفانه نتوانستند بازگردند و در زمان عملیات خمپارهای به آنها اصابت کرد و در انفجار پل شهید شدند.انفجار آن پل برنامههای عراقیها را به هم ریخت و پرونده عملیات عراقیها بسته شد تا جایی که عراقیهای حاضر در خرمشهر در خردادماه تسلیم شدند و خرمشهر آزاد شد. فرمانده گردان تخریب تیپ ۲۷ محمد رسول الله گفت: من کتابی به نام " نبرد درالوک" نوشتم که خلاصهای از خاطرات جنگ است. درالوک شهری در ۲۵۰ کیلومتری عراق بود که در سال ۶۳ و پس از شهادت شهید همت در عملیات برون مرزی به آن منطقه رفتیم. آن زمان ما ۴۸ ساعت شهر را تصرف کردیم تا به عراق آسیب برسانیم تا بتوانیم در جنگ موفقتر عمل کنیم و همچنین جایگاه سیاسی بهتری در سازمان ملل کسب کنیم. سال ۶۶ نیز در ۳۵۰ کیلومتری داخل عراق جاده ترانزیت را تصرف کردیم و ضربه سنگینی به نیروهای دشمن وارد کردیم. جهروتیزاده اظهار داشت: تمامی پیروزیهای ما در جنگ معجزه بود چرا که هیچ زمان تجهیزات ما به پای تجهیزات عراقیها نمیرسید. ما در عملیات فتح المبین و بیت المقدس که سرجمع سه ماه به طول انجامیدند توانستیم ۹ لشگر معادل ۷۵ هزار نیرو را از ارتش عراق خارج کنیم. حدود ۳۵ هزار نفر از این نیروها اسیر شدند و ۴۰ هزار نفر آنها نیز کشته و زخمی شدند. لطف خدا باعث شد ما در هر نقطهای که به مشکل میخوردیم با توکل به او نتایج بهتری کسب کنیم. در عملیات بیتالمقدس حدود ۳۰ درصد از نظامیان سلاح نداشتند و تجهیزات ما در این حد کم بود. برنامه صبحگاهی "صبح پارسی"که از دوشنبه تا جمعه هر هفته ساعت ۹ صبح به تهیه کنندگی علیرضا نظارتاز شبکه جام جم پخش می شود، امروز با موضوع آزادسازی خرمشهر بر روی آنتن رفت. در این برنامه پس از پخش آیتمها، نماهنگ وخواندن خبر صبح پارسی؛ آلاء خامهیار و میلاد شیران با ناصر امینی صدر، ایثارگر و جانباز و جعفر جهروتیزاده، فرمانده گردان تخریب تیپ ۲۷ محمد رسول الله به گفت و گو نشستند انتهای پیام/ن