به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سیما،  پنجمین قسمت از برنامه «جامجم» را با خبرهای تازهای از فرهنگ، هنر و رسانه آغاز میکنیم.
این برنامه «اکنون» به تهیهکنندگی محمدرضا رضاییان عزیز و اجرای سروش صحت در یکی از پلتفرمها آغاز به کار کرده و قسمت اول آن به نظرم با استقبال خوبی مواجه شد. تیم برنامه، همان تیم پیشین «کتابباز» است و پیشتر نیز در مصاحبهها اعلام شده بود که این برنامه تعطیل نشده و امیدواریم تیم جدید بتواند ادامهدهندهی آن باشد. اینگونه برنامهها، که گفتگوهای اندیشهمحور دارند، جذابیت خاص خود را برای مخاطبان خاصشان به همراه دارند. امیدوارم «کتابباز» نیز به آنتن شبکه نسیم بازگردد.
خبر دوم مربوط به تلاشهای دوستان در ایسنا است که اقدام جالب و بامزهای انجام دادند. آنها تمشناسی، موضوعشناسی و گونهشناسی در مجموعه تولیدات نمایشی سازمان صدا و سیما انجام دادند و به معرفی پررنگترین تمها در این تولیدات پرداختند. از میان این تمها، «دفاع مقدس و مقاومت» با ۲۲ اثر، «موضوعات اجتماعی» با ۱۸ اثر، و «موضوعات امنیتی و پلیسی» با ۱۱ اثر در سه سال گذشته بیشترین تکرار را داشتهاند. همچنین آثار در حوزههای «ازدواج، فرزندآوری و خانواده» و «پدیدههای طبیعی» نیز به ترتیب با ۱۰ و ۷ اثر در این دوره تولید شدهاند. این نوع پژوهشها و گزارشهای تحقیقی بسیار کمککننده به مدیران هستند تا از وضعیت تمشناسی در تولیدات باخبر شوند و فضای بحث و گفتگو را برای منتقدان داغتر کنند.
خبر بعدی مربوط به حمله به برنامه «زمانه» است که به موضوع مطالعات کارگران و مطالبات بهحق آنها پرداخته بود. دوستانم در شبکه دو برنامهای تولید کرده بودند که به این موضوعات صنفی و چالشهای آن پرداخته بود، اما متأسفانه با بیانصافیهایی از سوی برخی مدیران مواجه شدند. باید بپذیریم که رسانهها نقد و بررسی مشکلات جامعه را وظیفه خود میدانند و در این مسیر، اصناف باید با صبر و حوصله بیشتری برخورد کنند تا تیمهای برنامهساز نیز بتوانند برنامههای مفید و سازندهای را تولید کنند.
در خبر دیگری، آقای جبلی در دیدار دانشجویی خود اشارهای به استقبال میلیونی از مجموعههای «توبا» و «آقای قاضی» داشتند. این دو برنامه، که توسط دوستانم در مرکز سیمرغ تولید شدهاند، توانستهاند مخاطبان زیادی جذب کنند. طبق آمار، برنامه «آقای قاضی» حدود ۳۰ میلیون بیننده داشته و ۶۳ درصد از مخاطبان در نظرسنجی اخیر، این مجموعه را پسندیدهاند.
یک خبر مهم دیگر برای خودم؛ متأسفانه به دلیل سهلانگاری، نتوانستیم در هفته گذشته خبر مهمی را پوشش دهیم. یکی از پربسامدترین موضوعات هفته گذشته، خداحافظی احسان محمدحسنی از سازمان هنری رسانهای اوج بود. امیدوارم هر کجا که هستند، موفق و مؤید باشند و همچنان بر بستر هنرمندان، روحیه خوب و دلنشین خود را حفظ کنند. یادداشتها و صحبتهای زیادی درباره نحوه مدیریت ایشان منتشر شده که امیدوارم بتوانیم در فرصتی مناسب، مفصلاً به آن بپردازیم. امیدوارم در دوره جدید فعالیتهای مدیران اوج، این سازمان با قدرت بیشتری به پیش برود و همچنان شاهد تولیدات باکیفیت از این سازمان باشیم.
در نهایت، امشب در میز گفتگوهای «جامجم» به موضوعی متفاوت خواهیم پرداخت: ممیزی و سانسور در سازمان صدا و سیما. در این بخش، دو مهمان ویژه داریم: مهران مهام، تهیهکنندهی قدیمی تلویزیون و سیدمحمد تراهی، کارشناس و پژوهشگر رسانه که مدیریت ادارهکل نظارت و ارزیابی سیما را برعهده دارد.
* اگر اجازه بدهید با مهران مهام شروع کنیم. اگر اشتباه نکرده باشم، شما بیش از سی سال است که در زمینه تولید، به ویژه در مقام تهیهکنندگی و کارگردانی فعالیت میکنید. در این مدت، تیغ تیز ممیزی به شما هم خورده است؟
مهران مهام: بله، حتماً. امکان ندارد که این اتفاق نیفتاده باشد. واقعاً در بعضی جاها این مسأله شدت پیدا کرده. مدیران وقت و حتی مدیران فعلی که هستند، گاهی آنقدر فشار میآوردند که تا صبح باید گریه میکردیم. شاید اغراق نکنم، ولی واقعاً اینطور بوده است.
بگذارید برایتان مثالی بزنم: فرض کنید یک مجموعه ساخته شده که فیلمنامهاش قبلاً از ادارهکل فیلم تصویب شده، مراحل تولید را هم طی کرده، اما به دلیل اتفاقی در حاکمیت، کل سریال عوض میشود. نه فقط محتوا و مفاهیم، بلکه فرم و هر چیزی که در آن بوده تغییر میکند. وقتی هم که میگوییم «آقا، این دیگر ربطی به آنچه که تصویب شده نداشت»، پاسخ میدهند که «نه، باید این را حذف کنید» و سریال به شکلی کاملاً متفاوت از آنچه که قرار بود به پخش برسد، منتشر میشود.
بگذارید مثالی دیگر بزنم که شاید برایتان جالب باشد. من سالها در شبکه جامجم تهیهکننده بودم و در آنجا ما بعضی از سریالها را خریداری کرده بودیم، چون شبکه جهانی بود و حق رایتها باید رعایت میشد. این مجموعهها کاملاً به ما تحویل داده میشدند و ما مجدداً باید آنها را دوبله، زیرنویس یا حتی پیشتولید میکردیم تا برای شروع پخش در شبکه جامجم آماده شوند.
این را قبول دارم که در برخی موارد مانند کارتون «فوتبالیستها» یا حتی سریالهایی مثل «ماشینی» که پخش کردیم، ما بومیسازی کردهایم و این کار در چارچوب فرهنگ کشور مناسب بوده است. اما نکتهای که میخواهم بگویم این است که وقتی کاری از لایههای مدیریتی عبور میکند و وارد مراحل تولید میشود، در زمان پخش گاهی شرایط تغییر میکند و این همان جایی است که ممیزی وارد میشود.
بارها در این سی سال به ما گفتهاند: «ما در این پیچ خطرناک هستیم. این مرحله را رد کنیم، این را باید از کار حذف کنیم.» و این صحبتها همیشه مطرح بوده است و حالا هم همینطور است. همین الان هم به ما میگویند که «در یک مرحله خطرناک قرار داریم، این را باید از کار حذف کنیم».
* شما چه چیزی میسازید که در نهایت تغییر میکند؟
مهران مهام: چیزی که در نهایت تغییر میکند، همان چیزی نیست که من ساختهام. مگر من میتوانم بدون اجازه چیزی بسازم؟ وقتی فیلمنامه از قبل توسط اداره کل تصویب شده و ناظرین مختلف آن را بررسی کردهاند، من نمیتوانم کاری بسازم که خارج از چارچوب آن تصویبها باشد. در سازمان صدا و سیما، هیچکس نمیتواند بدون رعایت مقررات و نظارتها به طور مستقل برنامهای بسازد. همه مراحل از طرح و نگارش گرفته تا تولید و پخش تحت نظارت و کنترل است و وقتی کار به مرحله پخش میرسد، باید مطابق با ضوابط و قوانین سازمان باشد.
آقای تراهی؛ شما که به عنوان مسئول نظارت و ارزیابی سیما درگیر این فرآیند هستید و به دفعات از تهیهکنندگان، کارگردانها، بازیگران، مجریان و دیگر عوامل میشنوید که شما سختگیر هستید، شاید دقیقترین پرسش این باشد که مکانیزم نظارت و ارزیابی در سازمان از چه ساختاری پیروی میکند؟ آیا این نظارتها واقعاً سلیقهای است؟
مهران مهام: اجازه دهید سؤال را دقیقتر مطرح کنم. منظور من این است که ایشان چه مسئولیتی دارند تا مردم هم بهتر متوجه شوند.
تراهی: من مسئول نظارت و ارزیابی در سیما هستم.
مهران مهام: و آن شورای نظارتی که بالای سر ما قرار دارد، چیست؟ یعنی یک نهاد فراسازمانی بر ما نظارت میکند و در عین حال خودمان نیز خودمان را نظارت میکنیم. پخش هم نوعی نظارت دارد و مدیر گروهها هم ناظر هستند.
آقای مهام؛ شما کار سختی میکنید و محتوای آن اهمیت دارد، چه نتیجهای از آن حاصل شود. باید حمایت شوید.
مهران مهام: نظارت با حمایت فرق دارد. شما اگر بخواهید بر فرزندتان نظارت کنید، درسته که میخواهید او مؤدب بار بیاید، اما اگر دائماً بگویید «این جا نرو، آنجا نرو، این کارو نکن، بشین ساکت»، در نهایت آن بچه دچار مشکل میشود. حالا اگر نگاه کنید، بیننده باید آقای تراهی را بهتر بشناسد و جایگاه او را بداند. ما در سازمان کاملاً آگاهیم که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و چند لایه نظارت داریم. باید بدانید که این نظارتها چه کمکی به روی آنتن میکنند و چه تأثیری دارند.
سؤال من به نوعی تکمیل شد، آقای مهام؛
تراهی: بله، اجازه دهید توضیح دهم. در محصول رسانهای که تولید میشود، یک واژه داریم که میگوید از «ایده تا دیده». این ایده تا دیده شدن، یک فرآیند را طی میکند که نیاز به پیشفرضهایی دارد که باید در نظر گرفته شوند. یک بخش از این فرآیند بر اساس نظرات سیاستگذاران است. در سازمان صدا و سیما، سیاستگذاری داریم که ممکن است فرد باشد، یا شورایی، یا گروهی. سیاستگذار همیشه در سازمان حضور دارد و در هر دوره نوع سیاستها تغییر میکند. این سیاستگذاری میتواند به مدیر شبکه یا مدیر گروه واگذار شود. بنابراین، ما یک سیاستگذار داریم که مسئولیتش را به دیگران منتقل میکند.
آیا با تغییر مدیران و افراد، سیاستها تغییر میکنند و آیا دفترچه یا دستورالعملی برای این سیاستها وجود دارد؟
تراهی: بله، قطعاً تغییر میکنند. سیاستها در طول سالها تغییر کردهاند. هر مدیر جدیدی که میآید، اولویتهای خودش را تعیین میکند. برای مثال، دوره آقای علیعسگری با دوره آقای ضرغامی متفاوت است و اولویتها و واژگان تغییر میکند. این سیاستگذاری همیشه در حال تغییر است و هر دوره به طور خاص اولویتهای خودش را دارد. در سازمان صدا و سیما، سیاستگذار مسئولیتهای خود را واگذار میکند به مدیر شبکه یا مدیر گروه، و این فرآیند بر اساس سیاستهای جدید تنظیم میشود.
نکته بعدی این است که در حوزه کارشناسی، یعنی در فرآیند تولید که در نهایت به پخش میرسد، برنامهساز ایده را تبدیل به واقعیت میکند. پس این حوزه باید اجرایی شود. محور سوم هم مخاطب است. شما ترکیبی از سیاستگذار، تولیدکننده، برنامهساز و مخاطب دارید. اینطور نیست که فقط برنامهساز بیاید و ایدهاش را بدون توجه به سیاستهای سازمان پیش ببرد.
سیاستگذار ممکن است بخواهد سیاست خود را به حداکثر اعمال کند یا ممکن است بخواهد حداقل آن را اعمال کند. ابزارهای سیاستگذار میتواند در مراحل مختلف تولید وارد شود. ممکن است از همان ابتدای تولید، زمانی که طرح ارائه میشود، سیاستگذار بگوید این طرح با اولویتهای تعیینشده انطباق ندارد و باید تغییراتی ایجاد شود. ممکن است بگویید که اگر تغییر میخواهید، باید در مراحل بعدی اعمال شود.
در کنار شما ممکن است ناظر دیگری هم وجود داشته باشد به نام ناظر کیفی که میتواند تأثیرگذار باشد. در نهایت، قبل از پخش، دوباره بازبینی انجام میشود. اگر فرصت بازبینی نباشد، ممکن است قبل از پخش بهطور کامل تطبیق داده نشود. این یکی از اشکالات ماست که فرصت کافی برای بازبینی نمیدهیم، زیرا در برخی مواقع حتی پنج دقیقه قبل از پخش، بازبینی امکانپذیر نیست.
آقای مهام؛ چرا به شما فرصت بازبینی داده نمیشود؟
تراهی: دلایل مختلفی دارد.
مهران مهام: شما بهطور کلی در این زمینه نظارت میکنید و اجازه نمیدهید تغییرات لازم انجام شود.
موسوی صمدی (مجری برنامه): گاهی به دلیل مشکلات فنی یا تاخیر در پستپروداکشن، ممکن است نتوانیم برنامهها را به موقع آماده کنیم. این الزاماً دلیل بر ضعف نیست، اما واقعیت این است که برخی اوقات مشکلات پیش میآید.
مهران مهام: بگذارید من از تجربهام بگویم. ساخت یک سریال برای ما معمولاً فرآیند طولانیمدت حدود هشت تا نه ماه را در بر میگیرد. یکی از مشکلات بزرگ ما این است که مدیران درک صحیحی از "رافت کات" ندارند. این موضوع برای ما یک بحران است، زیرا اگر تشخیص درستی در مراحل تولید نداشته باشیم، مشکلات زیادی به وجود میآید. مثلاً ممکن است یک سریال صداگذاری نشده، رنگآمیزی نشده و یا موسیقی نداشته باشد. این نشانهای از عدم شناخت از فرآیند تولید است.
دومین مشکل این است که در سازمان همیشه یک ترس قدیمی وجود دارد. من به شما میگویم که به عنوان یک سرباز رسانه، همیشه با تمام وجود در خدمت این رسانه بودهام و هر چه دارم از این رسانه است. اما به شما صادقانه میگویم که در حال حاضر نگرانم.
فکر نکنید من برای انتقاد از جایگاه خودم آمدهام. من همیشه ارادت خاصی به رسانه دارم و برای همین هم اینجا هستم تا مشکلات را بیان کنم. این رسانه مثل خانه من است. اینجا بچههایم، بچههای رسانه هستند. وقتی شما یک سریال ۴۰ قسمتی میسازید، باید ۲۰ قسمت آن آماده باشد. وقتی ما یک سریال ۴۰ قسمتی داریم، تا قبل از پخش، ۲۰ قسمت آن باید آماده باشد. ولی چرا ۳۰ قسمت را نمیدهیم؟ به چه دلیل؟ به دلیل ترس از تغییرات یا به دلیل عدم اعتماد به روند تولید؟
من به شما میگویم که هر برنامهساز تمام تلاش خود را برای ساخت یک برنامه میکند. اگر کسی تنها به پول فکر کند، آن وقت برنامهسازی بیمعنا خواهد بود. این مانند این است که اگر من بچهام را به دکتر ببرم و دکتر بگوید دستش باید قطع شود تا نجات یابد، من که نمیتوانم تصمیم بگیرم انگشت بچهام را قطع نکنم. اگر این تصمیم را نگیرم، ممکن است اتفاق بدتری بیفتد.
تراهی: پس ما یک حوزه واحد نداریم. شما هم تحت تأثیر نظرات سیاستگذاران قرار دارید، که ممکن است از سوی فرد یا گروهی باشند. شما همچنین به عنوان تولیدکننده باید محتوای خود را ارائه دهید و در نهایت مخاطب است که تشخیص میدهد. هر یک از این عوامل در زمان و شرایط مختلف میتوانند وارد عمل شوند و ممکن است موجب تغییرات در پخش برنامهها شوند. تشخیص یکی از مهمترین مسائل در فرآیند ممیزی است و این تشخیص کار هر کسی نیست.
ممکن است شما به عنوان سازنده، ساعتها و روزها زحمت بکشید و پس از همه این تلاشها، به شما گفته شود که ژانری که انتخاب کردهاید مناسب نیست یا به دلایلی نمیتواند در آن زمان پخش شود.
برای مثال، ممکن است گفته شود که چون در حال حاضر در فضای محرم هستیم، پخش یک سریال کمدی مناسب نیست. در این جاست که تشخیص برای ممیزان و مسئولین اهمیت پیدا میکند. ممکن است برخی بگویند این تصمیمات درست است، اما همیشه درک درست و تطبیق با شرایط زمان و مکان ضروری است.
همچنین باید توجه داشته باشیم که ممیزی نه تنها از نظر سیاستگذار، بلکه از نظر مخاطب هم باید تطبیق پیدا کند. مخاطب باید با اطمینان خاطر به برنامه نگاه کند و در نهایت، تصمیمگیری و قضاوت درست اهمیت زیادی دارد. در فرآیند تشخیص باید توجه ویژهای به سه نکته داشته باشیم: اول، دانش و درک کافی از درام؛ دوم، مهارت در ارزیابی محتوا و فرم؛ و سوم، تجربه لازم برای تحلیل و قضاوت صحیح.
در نهایت، مسئله مهم این است که رسانه باید با دقت و درک صحیح، پیامدهای هر تصمیمی را پیشبینی کند و مطمئن باشد که تصمیماتش با نیازها و خواستههای مخاطب و سیاستگذار همخوانی دارد.
مهران مهام: آیا ارزیابهای شما، ممیزان و کارشناسان شما این ویژگیها را دارند؟
تراهی: حالا، من خیلی ادعای بزرگی نمیکنم.
مهران مهام: فرض کنید شما بیمار شوید و به فوق تخصص مراجعه کنید. آیا این گروه که شما به آن اشاره میکنید، واقعاً فوق تخصص هستند؟ تشخیص هم اهمیت دارد. شما برای تهیهکنندهای که ۴۰ سریال ساخته پول پرداخت میکنید، اما اگر نتواند تشخیص درستی داشته باشد، باید او را کنار بگذارید. از ابتدای کار، مشکلات در تشخیص آغاز میشود.
مهران مهام: شما سازنده خوبی هستید، شما فوتبالیست خوبی هستید، اما آیا داور لازم نیست که فوتبالیست خوبی باشد؟ آیا او نمیبایست درک درستی از بازی داشته باشد؟
مهران مهام: اینجا سوال این است که چرا داور باید پاسخ دهد؟ در سازمان ما، در گذشته اینطور نبوده که تنها یک بازبین وجود داشته باشد. زمانی که ما در سازمان صدا و سیما کار میکردیم، مدیر گروه ناظر بود و بعد از آن، پخش میشد. اما این سیستم چگونه تغییر کرد؟
تراهی: این سیستم همیشه وجود داشته است.
مهران مهام: بله، نظارت همیشه بوده است، اما نظارت باید دقیق باشد. ببینید، ما همیشه به دکتر مراجعه میکنیم، اما برخی از اینها فقط میخواهند آمپول بزنند. فرشاد صادقی، مدیر پخش شبکه ۳، یک روز به بازبینها گفت که چرا نوارها قبل از بررسی به فایل میروند؟ گفت که ابتدا باید نوار را مشاهده کنید، سپس تصمیم بگیرید و روی برگه خود بنویسید. این روند درست نیست.
مهران مهام: منظور من این است که این شوراهای نظارتی که برای بررسی برنامهها وارد عمل میشوند، گاهی درک درستی از وضعیت ندارند. شاید متأسفانه بعضی تصمیمگیرندگان، به جای اینکه برای برنامهها دغدغه داشته باشند، فقط نگران جایگاه خودشان هستند. من به شخصه از این وضعیت ناراحتم. فکر میکنم کسانی که تصمیم میگیرند، دلشان برای برنامهها نمیسوزد، بلکه برای میزشان میسوزد.
مهران مهام: من این برنامه را مثل فرزند خود میدانم. همانطور که اگر فرزندم بیمار شود، برای درمان او چند دکتر میبرم، ممکن است نظر چهار دکتر متفاوت باشد. من باید تشخیص درست را از بین اینها انتخاب کنم.
تراهی: در این زمینه، در واقع سه حوزه داریم: سیاستگذار، تولیدکننده و مخاطب. هرکدام از اینها ممکن است در زمان و شرایط مختلف وارد عمل شوند و نظرات متفاوتی بدهند. مسئله تشخیص در اینجا بسیار مهم است. در بسیاری از کشورها، برای رشد و پیشرفت، باید به سه اصل توجه کنیم: اول، زمان؛ در بسیاری از نشستهای بینالمللی حتی برای تأخیر ۴۰ ثانیه هم عذرخواهی میکنند، زیرا زمان باید معنادار باشد.
دوم، آمار؛ آمار دقیق باید برای قضاوت و تصمیمسازی استفاده شود، نه آمارهای غلط و تحریفشده. سوم، قانون؛ هر حرکتی که میخواهیم انجام دهیم باید مبتنی بر قانون باشد، که خود قانون به تسهیل امور کمک میکند. سیاستگذاران معمولاً به دنبال اعمال حداکثری قانون و قاعده هستند. ناظر یا ارزیاب، که به دنبال تطبیق با قوانین است، باید توانایی تشخیص درست داشته باشد. در این زمینه، اجماع حداکثری در قوانین، پذیرش و اجرای آن را آسانتر میکند.
تراهی: اما در حوزه هنر، به دلیل ویژگیهای خاص این عرصه، پذیرش قواعد و قانونگذاری ممکن است کمی سختتر باشد.
مهران مهام: مجری برنامه در شبکه سه هم، همانند اینجا، جهتگیری خاصی دارد. این امر اشتباه است.
تراهی: باید زمینهای وجود داشته باشد که بر اساس آن بتوان قضاوت کرد. اگر این سیالیت و انعطاف در کار وجود نداشته باشد، و هنرمند و برنامهساز دائماً بگوید که «من ساختهام، این بهترین است»، وضعیت دشوار میشود. آقای مهام، همانطور که شما بیان کردید، این تفکر درست نیست. اینطور که شما گفتهاید، انگشت خود را قطع کنید یا ممیزی کنید.
مهران مهام: من چنین چیزی نگفتم. منظورم این است که برنامه مثل فرزند من است و نباید به آن دست بزنید. نباید انگشت آن را قطع کنید.
تراهی: یک سوال وجود دارد: ارزیابها و ممیزان شما که به مسائل خاص متمرکز میشوند، آیا به دنبال مچگیری هستند یا واقعاً قصد دارند کمک کنند؟ من هم تجربه برنامهسازی دارم و گاهی این حس به من دست میدهد که برخی مواقع، به نظر میرسد که دارند مچ میگیرند. آیا شاخصهایی که شما ارائه میدهید، به گونهای هست که برنامهساز هم بتواند توجیه شود؟
تراهی: ببینید، یکی از دشواریهای کار ممیزی یا نظارت این است که شما در حال ارزیابی یک محصول رسانهای هستید و این ارزیابی ممکن است حاشیهدار و تفسیری باشد. به عنوان مثال، من میتوانم بگویم برنامه "جام جم" خوب است، ولی باید دلیل بیاورم که چرا خوب است؛ به عنوان مثال، مجری مسلط است، مهمانها در سطح بالایی هستند، زمان پخش مناسب است و سوالات به خوبی طراحی شدهاند.
اما اگر بخواهم بگویم این برنامه ضعیف است، باید بگویم که سوالات حرفهای نبودهاند، مهمانها با هم برخورد کردهاند، زمان را رعایت نکردهاند و به مخاطب توجه نکردهاند که آیا او آماده دریافت این حجم از اطلاعات هست یا نه. بنابراین، در عرض یک دقیقه هم نکات مثبت و هم نکات منفی را ذکر کردهام.
من میخواهم بگویم که اعلام نظر در مورد یک محصول رسانهای مثل این نیست که بگوییم «این لیوان آب است»، بلکه این یک فرآیند پیچیده است. حتی در مورد قوانین هم همینطور است. به عنوان مثال، درباره کاهش فشار آنتن، من نظرم این است که افرادی که در حوزه پخش و مدیریت پخش هستند نباید دائماً نگران رسیدن برنامه به موقع باشند. برنامههای نمایشی هم باید در دوره تحول اصلاح شوند و فشار آنتن کاهش یابد. این که چطور برنامههای زنده و نمایشی مدیریت شوند، یک بحث جدی است.
تراهی: در سه سال اخیر، نکتهای که باید ذکر کنم این است که در حوزه نظارت و ارزیابی، به ما گفته شد که به خطوط سبز توجه کنیم. ما پرسیدیم که خطوط سبز یعنی چه، و جواب دادند که منظور از آن ظرفیتها است. من فکر کردم که خطوط قرمز باید کمرنگ شوند و باید بیشتر روی مسائل ایجابی کار کنیم. به نظرم، این یک فرصت خوب است.
مهران مهام: به نظرم مدیران ما دچار کوررنگی شدهاند. فضا کاملاً بسته است.
تراهی: به نظرم، برداشت شما اشتباه است.
تراهی: برای مخاطب مهم است که بداند آیا محتوای پخششده روی آنتن، محتوای پاک و سالم است یا نه. من فکر میکنم تولیدکنندگان، تهیهکنندگان و کارگردانان ما خودشان وسواس و دقت زیادی دارند، اما گاهی این دقت نظر باعث میشود که برخی افراد ناراحت شوند. آیا در نظارت و ممیزیهای کشور استانداردهای چندگانه وجود دارد؟ من وقتی محتوای رسانه ملی، سینما یا پلتفرمهای نمایش خانگی را میبینم، متوجه تفاوتها میشوم. آیا این استانداردهای چندگانه پذیرفته شدهاند و آیا نظارتی بر آنها وجود ندارد؟
تراهی: پاسخ به این سوال واضح است. در رسانه ملی و پلتفرمها دو نوع قضاوت داریم. در رسانه ملی فضا محدودتر است، اما در پلتفرمها این فضا بازتر است. درست و غلط بودن این امر موضوع دیگری است. ولی نکته این است که باید دو پیشفرض را در نظر بگیریم. اجازه دهید من از تعبیرهای پزشکی یا صنعتی استفاده کنم. در صنعت غذا، فضایی به نام «کلینروم» وجود دارد که باید کاملاً پاک باشد تا محصول سالمی مانند دارو تولید شود. در نگاه فرهنگی، به این فضا ممکن است نگاه «واکسنزنی» بگوییم، که در آن مخاطب خودش انتخابگر است. این نگاه به این معناست که مخاطب باید توانایی انتخاب و تشخیص خود را داشته باشد.
من خوشبینانه فکر میکنم که در رسانه ملی باید فضایی مشابه «کلینروم» ایجاد کنیم که کاملاً پاک باشد. در عین حال، در پلتفرمها باید این نگاه «واکسنزنی» را پیش بگیریم، که مخاطب خودش باید تشخیص بدهد چه محتوایی مناسب است. اما این به معنای آن نیست که نظارت در رسانه ملی نباید وجود داشته باشد. مدیران پخش و ارزیابها باید آگاه باشند که در چه محیطی کار میکنند و همواره باید دقت کنند. قطعاً آقای مهام به این نکته توجه دارند که بسیاری از مسائل را میتوان با ایشان راحتتر بررسی کرد، چون با قوانین سازمان آشنا هستند.
تراهی: به هر حال، مدیران هم باید بدانند که تدوین یک سند راهبردی ممکن است دو دهه طول بکشد تا به نتیجه برسد. مدیران باید توانایی تدبیر داشته باشند، نه فقط تحکم. اکنون، سؤال من از شما این است که به عنوان فردی که در طول سه سال گذشته برنامههای جذابی ساختهاید، چه نظری دارید؟ آیا تولیدات شما بهطور خاص در حوزه نظارت و ارزیابی دچار مشکلات خاصی شده است؟
مهران مهام: یه چیزی میخواهم به شما بگویم؛ مجموعه نرگس در خفا ساخته شد. این یک راز است. الان که دارم روی آنتن میگویم، سریال نرگس را یادتان هست؟ بله، این اولین سریال 90 قسمتی کشور است. ما دستورالعملی دریافت کردیم که مدیران به ما گفتند اگر از شما سوالی پرسیدند، بگویید سریال شما 26 قسمتی است، اما در حقیقت 90 قسمت میسازید. اینطور باید انجام میشد که هیچ خبری درز نکند، چون اگر معلوم میشد، ممکن بود پروژه تعطیل شود. این اتفاق زمان آقای پورمحمدی بود. ایشان با ما تماس گرفتند و گفتند: «اگر متوجه شدند که این سریال 90 قسمتی است، آن را تعطیل میکنند و این سریال تبدیل به یک اثر شاخص میشود.»
تراهی: یکی از ویژگیهای مهم مدیر، جسارت است.
مهران مهام: الان این جسارت وجود ندارد. منظور من این است که به شما بگویم آیا شورای نظارت، مثل پزشکی که شما گفتید، وقتی وارد میشود و میگوید «تو خوب هستی، اما این ویتامین را بخور و این سیگار را نکش» دقیقاً همانطور که میگویید، احساسی از این دست پیدا میکنیم که گویا دارند مراقبمان هستند. در این فضا، برنامهساز دچار ترس میشود.
تراهی: آیا واقعا در سازمان صدا و سیما چنین حسی دارید؟
مهران مهام: من کی برنامهای دادم که برگهاش نیاید؟
تراهی: لطفاً دو سه مثال بزنید. بابت چه مواردی این برگهها آمدهاند؟
مهران مهام: این برگهها آمدهاند. مدیر پخش هم تأیید کرده بود. من برگه را زیر بغلم گذاشتم و نوار را بردم خانه مدیر شبکه. او هم نگاه کرد و گفت اشکالی ندارد، پخش کنید. پس چه شد؟
تراهی: پس این یعنی تشخیص مقام بوده که این اجازه را داده است.
مهران مهام: من میگویم آقا، یک مدیر داشتم که مقام تدبیر بود. او به دقت بررسی کرد و گفت «این کار را انجام بدهید». یک نمونه دیگر هم سریال نرگس است. وقتی آن آماده شد و قرار بود پخش شود، معاون محترم وقت سیما دستور دادند که بازبینی شود و نظر خود را اعلام کنیم. یادم هست که آن زمان سی دیها وجود نداشت و ما 10 نوار ویسیدی فرستادیم دفتر آقای دکتر میرباقری. تیمی آمد و بازبینی کرد و گفت که این برنامه نباید پخش شود. آقای دکتر میرباقری گفتند: «صحبتهایتان را بگویید، ما به شما اعتماد داریم. مراقب باشید و پخش کنید.» حالا چطور یک برنامه میتواند غیرقابل پخش اعلام شود و بعد پخش شود؟
مهران مهام: این استاندارد دوگانه در سازمان، واقعاً هنرمند را خراب میکند. من این تجربه را داشتم و میخواهم بگویم این استاندارد دوگانه خیلی سخت است.
تراهی: بله، من این را میپذیرم.
مهران مهام: برای این مسئله کاری هم میکنید؟
تراهی: نه، اینطور نیست که ما چنین وضعیتی داشته باشیم. شما میفرمایید که یک مدیر با مدیر دیگر نظر متفاوتی دارد یا یک مقام تشخیص میدهد که برنامهای قابل پخش نیست. در چنین شرایطی، مسئولیت با مقام تشخیص است.
مهران مهام: آقای دکتر میرباقری به ما گفتند که اعتماد داریم، پخش کنید و مراقب باشید. حالا چطور ممکن است یک برنامه غیرقابل پخش اعلام شود و بعد از آن پخش شود؟ این اتفاق برای نرگس افتاد و در نهایت خیابانها خالی شد. چه طور این اتفاق ممکن است؟
مهران مهام: یک سوال دیگر هم دارم. شما که حالا تجربه تولید در پلتفرمها دارید، فکر میکنید استاندارد دوگانهای که در سازمان وجود دارد، به این صورت است که در پلتفرمها فضا بازتر است؟ درست است؟
مهران مهام: در برخی موارد، بله. به طور مثال، در دیالوگهایی که در حال حاضر در فیلم جدیدم کار میکنم، اصلاً به این فکر نمیکنم که باید محدودیتی داشته باشم. در نظر بگیرید که وقتی ما برنامه میسازیم، بچه خودم هم باید بتواند این سریال را تماشا کند. برای همین به خانوادهام هم این سریال را نشان میدهم.
مجری برنامه: شما با خانوادهتان این سریال را میبینید؟
مهران مهام: بله، قطعاً.
سوالی که از سازمان هم وارد است این است که، شما گفتید که یک بار از دوستان ساترا خواستهاید که برنامهای مفصل در مورد مکانیزمهای ساترا برگزار کنیم. خیلی از برنامهها را نمیتوانیم پخش کنیم، چون جرات نمیکند ببیند؟
مهران مهام: من در جلسهای که آقای دکتر جعفریجلوه و آقای محمودی حضور داشتند، گفتم که فیلمنامهای که من آوردم، بدون مجوز پخش شده است. ظاهراً پلتفرمها این امکان را ندارند که بارگذاری کنند. در این شرایط، من میگویم که یکی از مشکلات این است که اگر روزی بخواهیم فضای رسانهای را باز کنیم، نباید آن را خراب کنیم. من کاملاً مطمئنم که این مشکل در حال حاضر وجود دارد و باید کاری برای آن کرد.
مهران مهام: ما امروز در پلتفرمها با چنین شرایطی مواجهیم. حجم خشونت در این فضا واقعاً ناراحتکننده است. حتی خود من وقتی با بچهها در رسانه صحبت میکنم، آنها میگویند: «چرا تلویزیون هیچ کمدیای ندارد؟» الان فضایی به وجود آمده که مردم به کمدی نیاز دارند. خود ما هم این را درک میکنیم، اما بیرون از تلویزیون نیز، حجم خشونت زیاد است.
من تایید نمیکنم که بخواهیم چیزی غیرقانونی پخش کنیم، اما بعضی وقتها از خودم میپرسم این نظارتها چه فایدهای دارند؟ مثلا وقتی با بازبینها درگیر میشویم، گاهی وقتی از آنها میپرسم، میگویند: «ما هم آن موقع مجبور بودیم این تصمیمها را بگیریم، حالا از شما حلالیت میطلبیم.» اما سوال من این است: اگر کار درست بوده، چرا باید حلالیت بخواهند؟
تراهی: بحث دوگانه بودن مربوط به همان برداشتهایی است که شما از یک صحنه یا نما دارید. الان فرصت نیست که نمونههای مختلف را نشان دهیم، اما وقتی برنامهای پخش میشود، پیام آن در ذهن مخاطب شکل میگیرد.
ممکن است هدف ما این بوده باشد که یک خانواده گرم و سالم را نشان دهیم، اما مخاطب ممکن است بگوید «اینکه همه چیز به هم ریخته است، پس این خانواده سالم کجاست؟»
اینجا نگاه متفاوتی وجود دارد که ممکن است ناظر تشخیص دهد یک اتفاق پشت این مسئله باشد. البته باید در نظر گرفت که بعضی مواقع ناظر ممکن است از نگاه خودش این مسئله را ارزیابی کند و بعد پشیمان شود، اما بگوید: «من وظیفهام را انجام دادهام.» در برخی مواقع هم ممکن است ناظر از کنار یک خطای فاحش بگذرد و بگوید «این خطا قابل اغماض است.» اما واقعاً همیشه اینطور نیست و گاهی برنامهساز برای نمایش برنامهاش مجبور است از تصمیمات سخت عبور کند.
مهران مهام: فضای نظارتی در حال حاضر کاملاً متفاوت است. در گذشته وقتی برنامهساز میخواست کاری کند، رابطه نزدیکی با مدیران داشت. بهطور مثال، زمانی که مشکلی پیش میآمد، بلافاصله مدیر میفهمید و وارد عمل میشد. اما حالا فاصلهای بسیار بزرگ بین برنامهساز و مدیران ایجاد شده است. امروز مدیر فقط امضا میکند و کاری با روند تولید ندارد. زمانی که من به عنوان کارگردان با مدیر صحبت میکردم، حق داشتم نظر بدهم و دیالوگها را اصلاح کنم. اما امروز، این رابطه از بین رفته است و فاصلهای که میان برنامهساز و مدیر وجود دارد، باعث ایجاد یک فضای «پادگانی» شده است که هیچ انعطافپذیری ندارد.
تراهی: در سازمان صدا و سیما یکی از وظایف سختیهای کار این است که شما باید برنامهای تولید کنید و سپس نظارتها بر آن انجام شود. اینجا مثل یک رانندگی است که من نمیتوانم همزمان در کنار شما بنشینم و دنده عوض کنم.
شما خودتان باید مسیر را طی کنید، و اگر مشکلی پیش آید، من میتوانم آن را اصلاح کنم. وقتی شما برنامهای اجرا میکنید، اجازه باید داده شود که هنرمند خود را نشان دهد. سازمان باید به برنامهساز اعتماد داشته باشد تا این فرآیند به درستی پیش برود.
تراهی: من در حوزه برنامهسازی و بهویژه در بخش نمایشی با شما موافقم. در واقع، در شرایطی که بین تقابل و تعامل قرار داریم، هیچ گزینهای جز تعامل وجود ندارد. سیاستگذار باید بتواند همزمان با برنامهساز ارتباط برقرار کرده و نکات مدنظر خود را منتقل کند.
این امر نیاز به ترجمه و درک درست دارد. من به مترجم باور دارم؛ صرف دادن یک موضوع و انتظار آوردن یک قصه و سپس نظارت بر آن، عملاً منجر به نتیجهای خواهد شد که هاضمه مخاطب آن را نمیپذیرد. این نکات به نظرم از بدیهیات ابتدایی برنامهسازی است. برداشت من این است که مدیران سازمان در تلاشاند که تغییراتی ایجاد کنند، هرچند دلایل مختلفی دارند و اولویتها ممکن است متفاوت باشد. به هر حال حدس میزنم.
مهران مهام: بیشترین هزینه سازمان در تولید، به ویژه در حوزه نمایش است. اگر من مدیر بودم، حوزه نمایشی را به عنوان گفتمان خود میدیدم. شاید این حرف من خیلی دقیق نباشد، اما به نظر من، مدیرانی که میآمدند، فوراً با تهیهکنندگان و نویسندگان ارتباط میگرفتند و نقطهنظر خود را بیان میکردند. اما حالا در سازمان، به نظر میرسد برخی مدیران خواستار اجرای حداکثری قوانین هستند. وقتی از قانون صحبت میکنیم، حتماً باید توجه داشت که قانون حداقلها و حداکثرها را هم در نظر میگیرد.
تراهی: نه، مسئله این نیست که اعمال قانون به چه شکلی است، بلکه پذیرش آن است که نیاز به زمان و شرایط خاص دارد.
مهران مهام: مشکل ساترا اینجاست که نیاز به ابزار قانونی دارد. ما در سازمانها بودجه میدهیم، اما ساترا بودجهای ندارد که بتواند به درستی نظارت کند. حتی ابزارهای لازم را برای اجرایی کردن قانون ندارد. همینطور که پلتفرمها در دست افراد مختلف است، این مسئله پیچیدهتر میشود.
تراهی: نمیتوانیم بگوییم که ممیزی فقط یک سد برای هنرمند است. تمام تلاش تنظیمگران، مدیریت و نظارت در همین راستا است که بهطور مؤثر و به دور از نگاههای سختگیرانه، محتوا بررسی شود. مسأله این است که برداشتها و نگرانیها از این نظارت ممکن است باعث ایجاد تصورات نادرست شود.
مهران مهام: امروز، بعضیها ما را متهم به کمکاری میکنند. خانوادهها گلایه میکنند که چرا چنین برنامههایی مجوز پخش دارند یا چرا این برنامهها در حال پخش است.
تراهی: ما تکلیفمان در چند حوزه مشخص است. مسائلی مانند غیر اخلاقی بودن، روابط جنسی و خشونت تقریباً واضح است و تولیدکنندگان پلتفرمها این را میدانند. اما اگر میدانند که چنین مسائلی وجود دارد، چرا رعایت نمیکنند؟
مهران مهام: تولیدکنندگان پلتفرم که خودشان هم غالباً از بچههای سیما هستند، خوب میدانند که چه کارهایی باید انجام دهند. حتی اگر من مخالف بخشی از آنچه پخش میشود باشم، این هم به سلیقه مربوط است. در واقع، شما یک قفس درست کردهاید و به آنها فضای آزاد دادهاید تا هرطور که میخواهند عمل کنند. حالا برخی این مرزها را رد میکنند و برخی نه.
ما در پلتفرمها فضایی داریم که شاید قبلاً وجود نداشت، ولی الان یک تفاوتهای جدیدی بهوجود آمده است. این مقایسه با سینما و تلویزیون در گذشته هم همینطور بود، اما تفاوتهایی که ایجاد شده، همانطور که گفتم، تغییرات جدیدی است.
تراهی: آیا پلتفرمها فقط همین مشکلات را دارند؟
مهران مهام: نه، آن زمان که پلتفرمها وجود نداشتند، شرایط متفاوت بود. حالا میگویم که هنوز هم به همین شیوهها ادامه میدهیم.
تراهی: من نمیخواهم منکر اعمال سلیقه و خطاهای موجود در برخی موارد باشم.
مهران مهام: من صحبت از اعمال فشار میکنم، نه صرفاً اعمال سلیقه. اکنون، فشارها بهگونهای اعمال میشود که میتوانند پیامدهای زیادی داشته باشند.
تراهی: آیا شما در حوزه پلتفرمها محرکهای اقتصادی را نادیده میگیرید؟
مهران مهام: کاملاً نادیده میگیرم.
تراهی: چرا؟ وقتی من برای برنامه پول میدهم و اشتراک میخرم، آیا منطقی است که انتظار داشته باشم خشونت ببینم؟
مهران مهام: من در پلتفرمها کار نمیکنم و فقط دستمزد خود را دریافت میکنم. من کاری به فروش پلتفرم ندارم و اینکه برنامهها فروش میروند یا نمیروند برای من اهمیت ندارد. من محتوا تولید میکنم و پلتفرم فقط محل پخش آن است.
تراهی: شما واقعاً چقدر در پلتفرمها محتوا میبینید؟ شما فقط به دنبال عواملی هستید که جذابیت و هیجان کاذب ایجاد کند؟
مهران مهام: شما نمیگویید که ما محتوا نمیبینیم؟ درست است که ما در این فضا فعالیت میکنیم، اما این تمام آن چیزی نیست که ما انجام میدهیم.
تراهی: حداقل ادعای ما این است که به سمت محتوا حرکت کنیم.
مهران مهام: چه زمانی حرکت کنیم؟ عمر ما به پایان رسیده است.
تراهی: شما در این مجموعه بیش از ۳۰ سال است که تولید میکنید. میخواهم بدانم که آیا امروز مهران مهام، که خود را فرزند تلویزیون میداند و زندگی و سرمایهاش را مدیون تلویزیون میداند، احساس میکند که سازمان دیگر ظرفیتی برای او ندارد؟
مهران مهام: اجازه بدهید مثالی بزنم. من برای کار فیلمنامهای دعوت شدم. فیلمنامههایی برای من فرستادند که وقتی آنها را خواندم، گفتم آبروم میرود و نمیتوانم بسازم. این انتخاب نیست؛ وقتی میبینم که چیزی به حد عقل جمعی نمیرسد، نه تنها خودم مخالفم، بلکه میگویم هدر دادن پول بیتالمال است.
* مجری برنامه: چقدر سازمان به این فرآیند تعاملی که شما اشاره کردید اهمیت میدهد؟ از تقابل و مچگیری به سمت تعامل برویم. شما میگویید که نظارت پیشینی باید اجازه دهد که هنرمند در فضایی مناسب تولید کند، آیا سازمان واقعاً در حال طی این فرآیند است؟
تراهی: کار به این راحتی نیست.
مهران مهام: به خدا یک نشست دورهمی است. شما بارها نشستهای مختلف برگزار کردهاید، ولی مهم این است که در عمل چه اتفاقی میافتد.
تراهی: من برای اولین بار شما را دور یک میز میبینم.
مهران مهام: رابطه بین برنامهساز و مدیران ضعیف شده است. این را قبول کنید.
تراهی: پیام شما دریافت شد.
* حضور مهران مهام در برنامه و نوع گفتگویی که در آن شکل میگیرد، برای برنامهسازها حس خوبی به همراه دارد. این که به سمت گفتگو حرکت میکنیم، آیا مأموریت شبکه جام جم همین است؟
تراهی: در سازمان باید بپذیریم که تولید ما عمدتاً عمودی است، اما ممکن است در پلتفرمها یا سایر فضاها تولید افقی شکل بگیرد. فضای مجازی به طور کلی تولید افقی دارد، یعنی هر فردی میتواند با دست گرفتن موبایل، کلیپی بسازد و آن را منتشر کند. در سازمان اینطور نیست. برخی از مدیران ممکن است بخواهند این عمودی بودن را کاهش دهند، اما این بستگی به سبک مدیریتی و سلیقه آنان دارد. برخی ممکن است بگویند که من در چهارچوب خود کار میکنم و نمیتوانم به مدیر دیگری بگویم که باید برای رسیدن به دل هنرمندان، چهارچوبهایش را بشکند.
این نگاه اشتباه است، چون هنرمند هم باید حرارت و تعهدی به سازمان داشته باشد و در قبال فضایی که سازمان برای او فراهم کرده، قدمی بردارد. اگر هنرمند چنین تعهدی داشته باشد، سازمان هم این حرکت را میپذیرد. اما اگر هنرمند نخواهد همکاری کند، باید پرسید که کجای این مسیر برای او اهمیت دارد.
در نهایت، مدیران باید تلاش کنند تا فضای گفتگو و تعامل ایجاد شود، نه فقط بر اساس دستورات عمودی و یکطرفه. اگر هنرمند با شما همکاری نکند، چگونه میتوان از او انتظار داشت که با شما در یک مسیر مشترک قرار گیرد؟ در چنین شرایطی، گفتگو باید راهی برای کاهش این فاصلهها باشد.
مهمترین سرمایه سازمان قطعاً نیروی انسانی است. آیا تبدیل شدن به یک کارگردان خوب و ایجاد فضای گفتگو در سازمان، بهویژه در حوزه مدیریتی، هدف اصلی شماست؟ آیا این همان چیزی است که فکر میکنید در سازمان جام جم به آن دست خواهید یافت؟
تراهی: بله، باید در نظر داشت که مدیران ارشد همیشه اولویتهایی دارند که ممکن است با اولویتهای هنرمندان همراستا نباشد. مدیر ارشد ممکن است از هنرمند بخواهد که به این اولویتها توجه کند. به نظر من، این خواستهها هیچ اشکالی ندارد. در حالی که هنرمندان همیشه نباید انتظار داشته باشند که اولویتهای سازمان برای آنها تغییر کند، بلکه باید برای تصمیمات سازمان احترام قائل شوند.
مهران مهام: درست است، در سازمان ما ممکن است برخی مدیران به جای تعامل، به دنبال مدیریت انحصاری و انفعالی باشند. در دوران گذشته، هر شبکهای برای خود رقابتی سالم و پویا داشت، که باعث میشد همه شبکهها برای بهدست آوردن مخاطب بیشتر تلاش کنند. اما الان این رقابت از بین رفته و این خلا محسوس است. اگر سازمانها به این رقابتهای سالم برگردند، نه تنها کیفیت محتوا بهتر خواهد شد، بلکه مخاطب هم جذب خواهد کرد.
تراهی: این که شما میگویید، میتواند یک نکته اساسی باشد. اگر رقابت بین شبکهها و برنامهسازها برگردد، این باعث خواهد شد که همه به کیفیت توجه بیشتری داشته باشند و در نتیجه رضایت مخاطب افزایش یابد.
مهران مهام: بله، در گذشته رقابت بین شبکهها خیلی جذاب بود. وقتی همه شبکهها برای جذب مخاطب بیشتر تلاش میکردند، در نهایت این به نفع مردم و کیفیت محتوا بود. اما حالا این رقابت از بین رفته است. الان سازمانها باید بر روی کیفیت محتوا تمرکز کنند و اگر چنین تغییراتی ایجاد شود، میتوان دوباره شاهد رونق کیفیت و افزایش مخاطب بود.
* مجری برنامه: این نکات بسیار مهم است. اما آیا واقعاً میتوان گفت که یکپارچگی محتوا و هماهنگ بودن پیامها میتواند نتیجه مثبتی در تولید داشته باشد؟
مهران مهام: من فکر میکنم که این روزها یکپارچگی پیام و هماهنگی در محتوا خیلی بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته است. اگر این یکپارچگی و هماهنگی به درستی انجام شود، قطعاً تأثیرات مثبتی بر کیفیت محتوا خواهد داشت و مخاطب را بیشتر جذب خواهد کرد.
تراهی: درست است، ولی در کنار این یکپارچگی، باید توجه داشت که کاهش مخاطب یک روند جهانی است. در این شرایط، سازمان باید تلاش کند که مخاطب را حداقل نگه دارد و حتی در برخی مواقع این کاهش مخاطب را جبران کند.
مهران مهام: دقیقاً، من این را قبول دارم. کاهش مخاطب در دنیا یک روند جهانی است، اما سازمان باید از این بحران به عنوان فرصتی برای بهبود کیفیت استفاده کند و با تمرکز بر تولید محتوای بهتر، مخاطب را جذب کند.
* مجری برنامه: در نهایت، برای پیشرفت در این زمینه چه پیشنهادات مشخصی دارید؟ به نظر شما چطور میتوانیم به سمت جلو حرکت کنیم؟
مهران مهام: اگر من مسئولیتی در سازمان داشتم، اول به شبکهها توجه میکردم و رقابتهای سالم را به حالت اولیه برمیگرداندم. در گذشته، این رقابتها باعث میشد که هر شبکهای برای افزایش کیفیت برنامهها و جذب مخاطب بیشتر تلاش کند.
اگر این رویکرد دوباره به سازمان برگردد، قطعا تأثیرات مثبت زیادی خواهد داشت. رقابت سالم میان شبکهها، سازمان را به سمت پیشرفت و ارتقاء کیفیت محتوا هدایت خواهد کرد.
تراهی: این بحث بسیار مهمی است و میتواند به عنوان یکی از اولویتهای اصلی در نظر گرفته شود. ایجاد رقابت سالم و تمرکز بر تولید محتوای باکیفیت میتواند گام مؤثری در کاهش فاصلهها و افزایش رضایت مخاطب باشد.
مهران مهام: الان وضعیت به گونهای شده که حتی میگویند: «آقا، این را میبینی؟ این پلمپ را میسازی و صدایت هم در نمیآید. آیا در این سازمان هیچگونه آزادی عمل وجود ندارد؟»
* اگر لطف کنید، صحبتتان را در چارچوب راهبردی و با نگاه به آینده مطرح کنید، بهطوریکه اگر اتفاقی بیفتد، به فضای ما کمک کند.
تراهی: همیشه در فرآیند تغییر، مقاومتهایی وجود دارد. تغییرات مدیریتی نیز خود بهطور طبیعی تغییراتی به همراه میآورد که باید پذیرفته شود. من حالا نمیخواهم وارد بحثهای دو طرفه شوم، اما خواهشی که دارم این است که حداقل «سند تحول» سازمان مطالعه شود.
یعنی هنرمندی که میخواهد با سازمان همکاری کند، باید این انتظار را داشته باشد که ببیند: «آقا، ما سند تحول را داریم که در آن، اولویتهای ما در زمینه محتوا مشخص است. گفتمان انقلاب اسلامی و ارزشهای اسلامی برای ما اهمیت زیادی دارد و اینها در استراتژی ما نهفته است.» حالا شما میگویید: «اگر بخواهیم اینها را درک کنیم و با آنها همسو شویم، باید شرایط عملی و اختیاری برای این کار داشته باشیم.»
در حقیقت، هنرمند باید آزادی عمل داشته باشد تا بتواند در این فضای باز فعالیت کند و کارهای سفارشی انجام ندهد. من میخواهم بگویم که سازمان در حال حاضر به این شکل نیست که کاملاً رها باشد. قطعاً این سازمان بر مبنای یک سند و تفکر خاص پیش میرود و بهطور هدفمند در حال فعالیت است. اما این که بخواهیم تغییرات در برنامهسازی و رسانه به سرعت اتفاق بیفتد، عجولانه است و باید به این تغییرات فرصت داده شود تا به تدریج به نتیجه مطلوب برسند.
انتهای پیام/ن